کمی بیشتر

کمی بیشتر

بیا تا کمی بیشتر فکر کنیم
کمی بیشتر

کمی بیشتر

بیا تا کمی بیشتر فکر کنیم

بازگشایی سفارت لندن در تهران

چند روزه که رسانه ها دارن درباره بازگشایی سفارت های انگلیس و ایران در تهران و لندن خبر پخش میکنن ، نمیدونستم با شنیدن این خبر باید خوشحال بشم یا ناراحت ؟! هم خوشحالی داره هم ناراحتی  !! خوشحالی برای یکی از دوستام که لندن درس میخونه و میدونم با بازشدن سفارت خونه ها رفت و آمدش خیلی راحت تر میشه ، خوشحالی برای ارتباط بیشتر ما با دنیا که خیلی خوبه ، خوشحالی واسه توریستایی که با خودشون پول میران تو کشور ما و چنتا خوشحالی دیگه . . .

از طرفی ناراحت هم شدم !! وقتی تاریخ کشورم رو مرور کردم ناراحت شدم !! در هر صورت دیشب وقتی داشتم این خطبه زیبا از امام علی (ع) رو میخوندم بی اختیار یاد این خوشحالی و ناراحتی افتادم :


      ای بندگان خدا! شما را به ترس از خدا سفارش می کنم ، و شما را از منافقان می ترسانم ، زیرا آنها گمراه و گمراه کننده اند ، خطاکار و به خطاکاری تشویق می کنند ، به رنگهای گوناگون ظاهر می شوند از ترفندهای گوناگون استفاده می کنند ، برای شکستن شما از هر پناهگاهی سود می برند ، و در هر کمینگاهی به شکار شما می نشینند، قلبهایشان بیمار، و ظاهرشان آراسته است، در پنهانی راه می روند، و از بیراهه ها حرکت می کنند ، وصفشان دارو ، و گفتارشان درمان اما کردارشان دردی است بی درمان .



بر رفاه و آسایش مردم حسد می ورزند ، و بر بلا و گرفتاری مردم می افزایند، و امیدواران را ناامید می کنند ، آن ها در هر راهی کشته ای ، و در هر دلی راهی ، و بر هر اندوهی اشکها می ریزند ، مدح و ستایش را به یکدیگر قرض می دهند ، و انتظار پاداش می کشند ، اگر چیزی را بخواهند اصرار می کنند و اگر ملامت شوند، پرده دری می کنند ، و اگر داوری کنند اسراف می ورزند. آنها برابر هر حقی باطلی ، و برابر هر دلیلی شبهه ای ، و برای هر زنده ای قاتلی ، و برای هر دری کلیدی ، و برای هر شبی چراغی تهیه کرده اند ، با اظهار یاس می خواهند به مطامع خویش برسند ، و بازار خود را گرم سازند ، و کالای خود را بفروشند ، سخن می گویند اما به اشتباه و تردید می اندازند ، توصیف می کنند اما فریب می دهند ، در آغاز ، راه را آسان و سپس در تنگناها به بن بست می کشانند ، آنها یاوران شیطان و زبانه های آتش جهنم می باشند. (آنان پیروان شیطانند، و بدانید که پیروان شیطان زیانکارانند.)۱


پ.ن : ۱) أُولَـٰئِکَ حِزْبُ الشَّیْطَانِ ۚ أَلَا إِنَّ حِزْبَ الشَّیْطَانِ هُمُ الْخَاسِرُ‌ونَ   ،   سورة المجادلة  - آیه ۱۹

نهج البلاغه  ، ترجمه محمد دشتی ، خطبه ۱۹۴

ترور ، تروریست ، تروریسم . . .

توی واژه نامه های فارسی که نگاه میکنی اینجوری معنیش کردن : وحشت ، ترساننده ، ارعابگری . . . توی انگلیسی ها اینجوری :
overmastering fear ، a person who terrorizes or frightens others ، the use of violence and threats to intimidate or coerce  
نمیدونم چرا ولی این واژه ها من رو یاد لات ها ، عربده کشا و شرور های قدیمی کشور خودمون میندازه که با ایجاد ترس و وحشت برای خودشون دم و  دستگاه درست میکردن . . .



پیش خودتون فکر کنید ، اولین باری که یکی از این سه تا واژه رو شنیدید کی بود ؟ من که هرچی فکر کردم یادم نیومد . بیاین یه کار بهتر بکنیم ،فکر کنیم ببینیم اولین باری که واژه ترور و مشتقاتش برامون اهمیت پیدا کرد کی بود ؟! من بعد از کلی فکر کردن و تلاش یادم افتاد که اولین بار این واژه زمانی برام اهمیت پیدا کرد که سرلشگر صیاد شیرازی رو جلوی در خونشون با شلیک گلوله به شهادت رسوندن ، اون موقع همه میگفتن : صیاد شیرازی رو ترور کردن . .  ، بعد از اون هم داستان ۱۱ سپتامبر رو یادمه که بهش میگفتن عملیات تروریستی . . . ، اونایی که سنشون بیشتره احتمالا ترور های اوایل انقلاب رو یادشونه و این واژه براشون خیلی قابل لمس تره .
وقتی به کل داستان تروریسم از دور نگاه میکنی ، میبینی که داستان دقیقا همون داستان لات ها و عربده کشای قدیمه تهرانه . . . داستانی که با اسلحه ها و روش های امروزی و مدرن به روز شده . قدیما افرادی که روح خشن ، متمرد و قدرت طلبی بیش از حدی داشتن به جای زندگی کردن مثل بقیه مردم  و استفاده کردن از عقل و منطق برای حل کردن مشکلاتشون ، شروع میکردن به دعوا و زد و خورد بندی ، چاقو کشی ، استفاده از هرچیزی که بشه به عنوان سلاح ازش استفاده کرد و در نهایت ایجاد ترس و وحشت . . . ، با این کار به اون چیزی که میخواستن دست پیدا میکردن و مردم عادی هم جرأت نمیکردن چیزی به این افراد بگن چون از این افراد وحشت داشتن .  خب حالا یه سوال به وجود میاد : هیشکی نبوده جلو اینا رو بگیره ؟ ؟ ، برای جواب دادن به این سوال نیازه تا یکم بیشتر درباره انواع این لات ها و چاقوکشا توضیح بدیم ، این افراد بعد از مدتی که یه شهرتی برای خودشون پیدا میکردن ( افراد بیشتری ازشون میترسیدن ) ، یا توسط اون دستگاه انتظامی مربوطه ( نظمیه و پلیس و این چیزا ) دستگیر میشدن و میرفتن زندان  ، یا سرشون به سنگ میخورد و از این شهرتشون به نفع مردم و برای کمک به مردم استفاده میکردن ( داش مشتی ها و لوتی های انگشت شمار که خب کسی اینا رو دستگیر نمیکرده دیگه ) یا به همون صورت به وحشت افکنی و ترور ادامه میدادن . این دسته سوم اغب افرادی بودن که یا خیلی زرگ و قدرتمند شده بودن که اون دستگاه حاکم نمیتونسته بگیرتشون که البته واضحه تعدادشون خیلی کم بوده ؛ یا یه یجورایی با دستگاه حاکم هکماری میکردن تا دستگیر نشن !!! یعنی وقتی اون حکومت میدیده که مردم از این افراد میترسن و این افراد هم برای پول و قدرت هر کاری که اونا بخوان میکنن به صورت مخفیانه این افراد رو در اختیار خودش میگرفته تا یه کاراریی رو براش انجام بدن ، اسم امروزی چنین افرادی میشه مُزدور یا اجیر . . . یه جور  نیروی شبه نظامی غیر رسمی . . .


شاید بشه گفت اصلی ترین دلیل استفاده قدرت های حاکم از این جور افراد وحشت افکن این بود که میخواستن وجهه خودشون خراب نشه و کارهاشون به صورت غیر مستقیم یه پایگاه مردمی پیدا کنه، که وقتی یه نفر از بیرون شاهد این اتفاقاته فکر کنه یه اختلافی بین مردم به وجود اومده و دستگاه حاکم نقشی در این اختلاف نداره . . . در هر صورت اگه همین الان هم با کمی دقت بیشتر به دور اطرافمون نگاه کنیم خواهیم دید که دستگاه های حاکم به وفور دارن از این روش استفاده میکنن تا دنیا رو به اون سمتی ببرن که خودشون دوس دارن و به نفعه خودشونه . یه نمونه خیلی واضح  وحشت افکن های امروزی  که خیلی هم به روز و آپدیته داعشه !!


فک نکنم دیگه کسی مونده باشه که ندونه داعش رو کیا ساختن ، کیا دارن ازش حمایت میکنن و کیا دارن برای این که وجهه خودشون خوب باشه میگن داریم باهاش مبارزه میکنیم و همه این نوع مبارزه ها زیر مجموعه مبارزه با تروریسمه . . .

دلم به حال دلم سوخت . . .

دلم به حال دلم سوخت  ،  بس که هر شب روز گرفت این دل غرق به خون بهانه ی تو . . .

دیگه مدت هاست از چیزی لذت نمیبرم  ، دیگه مدت هاست که هیچ اتفاقی خوشحالم نمیکنه ، دیگه مدت هاست که از همه فراری ام ، دیگه مدت هاست که نمیتونم حرف دلمو به کسی بگم ، همش عقل ، همش فکر ، همش دنیا ، همش پول ، دارم کم کم سنگ میشم ، دارم جذب این دنیا میشم ، دارم میرم جزو فراموشکارا ، داره یادم میره که هر روز برام گریه میکنی ، داره یادم میره که تنهایی ، داره یادم میره که دلیل تنهاییت منم ، دلیل بیابون نشینیت منم ، داره یادم میره که عهد بستم ، عهد بستم که بمونم ُ عهد بستم که منتظرت باشم ، عهد بستم برا سلامتیت دعا کنم ، عهد بستم دیگه ناراحتت نکنم ، اما نشد  . . .

نکنه آخرشم نبینمت  . . .


کی پرده ز چهره می گشایی  . . .

دختران سرزمین من !

چند وقتیه دارم به یه مطلبی فکر میکنم ( شاید ۶ ماه شده باشه ) ، فکر میکنم که چجوری میشه بدون جنگ و خون ریزی با کمترین تلفات ممکن مالی و نظامی وارد یه کشور شد ؟! کشوری که دقیقا در مقابل کشور ما قرار گرفته ، کشوری که نمیخواد سر به تن ما باشه ، یک کلام کشوری که با ما دشمنه !!

فرض کنید که ما رهبران یه کشور مستقل و بزرگ هستیم و به دلیل قدرت زیادی که داریم خیلی از کشورا طرف ما هستن ، هرکدوم به یه دلیلی . اما این وسط یه کشور به دلیل نوع تفکر و و فرهنگی که داره طرف ما نیست در صورتی که این کشور برای ما بسیار مهمه و خیلی خوب میشه اگه این کشور هم بیاد طرف ما !!! به هر دلیلی ما نمیتونیم با این کشور نسبتا قوی بجنگیم و دنبال یه راه دیگه میگردیم ، یه راه کم هزینه و قابل اعتماد ، راهی که به احمال زیاد جواب بده  و باعث هدر دادن پول بیشتری از ما نشه !!

همون طور که گفتیم مهمترین دلیل مقابله اون کشو با ما فرهنگشه ، پس ما باید یه کاری کنیم تا فرهنگ اون کشور به صورتی تغییر کنه که مردم اون کشور و در نهایت دولت اون کشور بیاد سمت ما ؛ اما یه مشکلی هست !!! تغییر فرهنگ یه جامعه خیلی زمان بره !! ولی اشکال نداره ، اگه در نهایت بعد از چند سال اون کشور رو سمت ما میاره میتونیم چند سالی دندون رو جیگر بذاریم . . .




راه های مختلفی برا تغییر تدریجی فرهنگ یه کشور وجود داره و خب به احتمال زیاد ما برای این که بتونیم نتیجه بگیریم باید از تعداد مختلفی از این روش های به صورت ترکیبی استفاده کنیم ، جا داره تا بشینیم و یه لیست کامل از این روش ها تهیه کنیم و با طراحی یه استراتژی کامل زمان و مکان استفاده از هر روش رو مشخص کنیم .
اما روش مورد نظر ما !! ما قراره فرهنگ یه نسل رو به صورتی تغییر بدیم که وقتی این نسل سر کار اومدن و دولت اون کشور رو به دست گرفتن اون دولت بیاد سمت ما ، پس کار باید خیلی ریشه ای و دقیق انجام بشه . سوال اینجاست : چه چیزی مهمترین و بیشترین تأثیر رو تو تربیت یه کودک تازه متولد شده داره ؟ کودکی که قراره در آینده این کشور رو بدست بگیره !! اگر اون جامعه مورد نظر ما خانواده محور باشه قطعا بیشترین نقش تو تربیت اون کودک رو ماردش بازی میکنه ، مادری که اون بچه رو به دنیا میاره و حداقل تا ۷ سالگی همیشه در کنار خودش نگه میداره ،مادری که به علت وجود عاطفه و عشق دو طرفه بین اون و فرزندش حرفش از همه بیشتر رو اون بچه تأثیر داره !! دقت کنید که بیشترین دلیل تأثیر مادر روی بچه مسائل عاطفیه ، جایی که عقل بهش دسترسی نداره !! نیازی نیست بیشتر از این درباره نقش مادر تو تربیت فرزندش توضیح بدیم چون این موضوع رو هرکسی که از نعمت مادر بهره مند بوده با تمام وجودش حس کرده . . .
پس پیشنهاد ما اینه : شروع کنیم به کار کردن روی ذهن دخترای جوان اون جامعه ، دخترایی که قراره حداکثر تا ۱۰ سال آینده مادر بشن !! به صورتی روی ذهنشون کار کنیم تا نسل مورد نظر ما رو برامون تربیت کنن . . . عجب ترفندی ، ما ده سال کار فرهنگی میکنیم بعدش میشینیم و بزرگ شدن بچه هایی رو نگاه میکنیم که با فرهنگ مورد نظر ما تربیت میشن البته این کار فرهنگی نیاز به مدریت قوی ، یه نقشه درست و حسابی و ترفند های مکمل هم داره ، مثل کار روی ساختار مهد کودک ها ، معلم ها و هر گروه دیگه ای که توی تربیت یه نسل تأثیر دارن . . .



چه دخترایی قراره بعد ها مادر بشن ؟ بهش فکر کردیم ؟ اون دخترا الان به چه چیزایی فکر میکنن ؟ تو ذهنشون چی میگذره ؟ نسل آینده ما قراره با چه ذهنیت هایی تربیت بشن ؟ مادران آینده و دختران امروز سرزمین من !! ۶ ماهه دارم بهشون فکر میکنم !! به دین و مذهب مربوط نمیشه !! هر دین و مذهبی که داشته باشیم نباید این موضوع برای ما مهم باشه ؟! نباید فرهنگ برای ما مهم باشه ؟ تا حالا یه ثانیه بهش فکر کرده بودیم ؟ نسل آینده ما رو کی باید تربیت کنه ؟ یه کار دیگه کنیم !! به مادرمون یه نگاه بندازیم !! به رفتارش به طرز فکرش !! نتیجش میشیم ما !! به خودمونم یه نگاه بندازیم !! دوست داریم بچه هامون چجوری باشن ؟ بهتر از ما ؟ بدتر از ما ؟ قراره چجوری از ما بهتر بشن ؟ بهش فکر کردیم ؟!!

بابت این عکس خیلی شرمنده ام ولی به نظرم نیازه . . .



نیازه که یکم به خودمون بیایم !!! نیازه که یکم بیشتر فکر کنیم . . . نیازه تا دخترای سرزمین من نگران خودشون باشن !! نگران باشن که چی تو ذهنشون میگذره !! نگران باشن برای ذهن ، فکر و فرهنگشون !! نگران باشن برای نسل آیندشون !!

توصیه شده برای شما ، قسمت پنجم ( چیکار داره انجام میده ؟ )

متأسفانه فاصله زمانی بین این قسمت و قسمت قبلی یکم زیاد شده و با توجه به اینکه این قسمت یه جورایی پایان بخش اول از مجموعه مطالب توصییه شده برای شما  حساب میشه پیشنهای میکنم یه سری به قسمت های صفر ، یک ، دو ، سه و چهار بزنید تا پیوستگی موضوعی تو ذهنتون بوجود بیاد بریم ببنیم داستان پول دراوردن شما به کجا میرسه . . .


داستان سایت ، و شبکه اجتماعی فرضی شما رو میتونیم تا چند قسمت دیگه بنویسم ، بنویسم که چه‌جوری کم کم دولت شما رو مجبور میکنه تا باهاش همکاری کنید ، چه‌جوری قسمت عمده سهام شبکه اجتماعی شما رو میخره و چه‌جوری با داشتن اطلاعات شبکه اجتماعی شما و بقیه شبکه‌های اجتماعی و سرویس دهنده های وب یه سلطه اطلاعاتی تمام و کمال برای خودش درست میکنه !! اما فکر کنم تا همینجا کافیه و باید به سؤالات اصلی که تو قسمت صفر پروژه مطرح شدن پاسخ بدیم و اگه به این نتیجه رسیدسم که مشکلی وجود داره یه راه حل براش ارائه بدیم .

فکر میکنم تا اینجا کاملاً به این سؤال که یه سرویس دهنده وب مثل یوتوب ، اپل استور ، پلی استور و . . . چه‌جوری یه سری نرم‌افزار ، فیلم و . . . رو در قسمتی به نام Recommended for you به شما نشون میده و به احتمال زیاد شما هم از این قسمت خوشتون میاد ، برای هر کدوم از افرادی که توی اون سایت ، شبکه اجتماعی یا سرویس دهنده وب یه شناسه کاربری دارن فضایی در نظر گرفته شده تا تمام اطلاعات شخصیتی ، هویتی ، علایق ،دوستان ، خانواده و هر چیز دیگه ای که میتونه به شناخت کامل اون فرد کمک کنه در اون ذخیره بشه ، این اطلاعات توسط نرم‌افزار های بسیار هوشمند بازخوانی و مرتب میشن تا یه تصویر بسیار کامل از اون شخص در اختیار اون سرویس دهنده وب قرار داشته باشه و با توجه به همون تصویره که صفحه های با عنوان Recommended for you به شما نشون داده میشه ، وجود چنین صفحه هایی به خودی خود چیز بد و نگران کننده ای نیست اما وقتی ما به این موضوع فکر کنیم که این اطلاعات میتونه دست چه افرادی بیافته مسأله بسیار جدی و حساس میشه ، مسأله ای که کاملاً جای نگرانی داره و نیاز داره که خیلی بیشتر بهش فکر کنیم . . .

مثلا همین گوگل . . . وقتی به گوگل فکر میکنم واقعاً مغزم داغ میشه . . . به اینکه گوگل دقیقاً داره چیکار میکنه ، اینکه دقیقاً چیکار میتونه انجام بده !!! به این گراف بسیار ساده‌ای که کشیدم دقت کنید :


چنتا از سرویس های گوگل رو در حالی که با شناسه کاربریتون لاگ این بودین استفاده کردین ؟ چه چیزایی سرچ کردین ؟ در زمان هایی که جی پی اس گوشیتون روشن بوده کجا ها رفتین ؟ از روی نقشه گوگل چه مسیر هایی رو انتخاب کردین ؟ چه روزنامه ها و مجلاتی رو با استفاده از کتاب خوان و خبر خوان گوگل میخونید ؟ چه ویدئو هایی رو از سرویس یوتوب نگاه کردین ؟ ایمل هایی که فرستادید ؟ از کیا ایمیل دریاف میکنید ؟ چت های خصوصی با هنگ اوت ؟ عجب سرویس ترجمه ای داره گوگل !!! تقویمش که دیگه عالیه همه چیز توش ثبت میشه ، تمام تولد ها ، قرار ها ، اتفاقات مهم . . . . داشت یادم میرفت گوگل شبکه اجتماعی هم داره !! یه شبکه اجتماعی با ساختار حلقه ای !! هر شخص تو یه حلقه قرار میگیره ، حلقه دوستان ، حلقه خانواده ، حلقه عمومی و . . . . فکر کنم گوگل ما رو بهتر از خودمون میشناسه


برای اینکه موضوع روشنتر بشه کافیه بدونیم که درآمد سالانه گوگل چقدره ؟ مگه گوگل درآمد هم داره اصلاً ؟ همه سرویس هاش که رایگان ارائه میشه ؟ پس درآمدش از کجا میاد ؟

گوگل تو سال ۲۰۱۲ در حدود ۵۰ میلیارد دلار درآمد داشته !!! گوگل تو همون سال از دید فایننشل تایمز جهانی جزو ۲۰ شرکت برتر از نظر ارزش بازار سهام قرار میگیره !! نمیخوام بگم تمام پولی که گوگل بدست میاره از راه جاسوسیه اطلاعات مردمه ولی با توجه به چیزایی که گفتیم حق داریم کاملاً به گوگل و سرویس هاش مشکوک باشیم ، سرویس هایی که هر روز دارن بیشتر میشن . . .

«پایان بخش اول »


پ.ن: امیدوار بخش اول تونسته باشه ما رو به خودمون بیاره تا یکم بیشتر درباره چیزایی که هر روز داریم ازشون استفاده میکنیم فکر کنیم ، تو بخش دوم راه حل هایی برای استفاده امن تر از اینترنت ارائه خواهیم داد . انشاءالله


جنگ

کتاب های تاریخ دبستان و راهنمایی رو یادتونه ؟ تا اونجا که من یادمه بیش از ۷۰ درصد کتاب درباره جنگ بود !! جنگ سلسله های مختلف پادشاهی در ایران ، این سلسله با جنگ اون سلسله رو کنار میزد !! جنگ های دوره پیامبر (ص) ، جنگ و فتوحات مسلمانان و بعدشم که درباره حمله مغول ها به ایران و جنگ های ایران با عثمانی ، اشغال ایران توسط روسیه و انگلیس ، جنگ با فلان کشور  و جنگ جهانی اول و دوم و . . . این اواخر هم جنگ ویتنام ،‌جنگ خلیج ، جنگ های داخلی در قاره آفریقا ، جنگ تو افغانستان ،‌جنگ تو عراق ، جنگ تو سوریه ، جنگ تو غزه ، جنگ تو لبنان و جنگ تو لیبی ، جنگ تو یمن و جنگ و جنگ و جنگ و جنگ . . .  یه جورایی انگار داشتیم تاریخ جنگ های بشر رو میخوندیم !!!!
جنگیدن قبیله هایی که ما امروزه بهشون وحشی و بدون تمدن میگیم رو یه جورایی توجیه میکنیم ، میگیم اونا تمدن نداشتن !! بعد یهو میبینیم که ای بابا بزرگترن کشور های متمدن اون دوران یعنی ایران رو روم هم با اون همه تمدن با هم حسابی جنگیدن !! خب پس این تمدن به چه دردشون خورد ؟ اصلا اون موقع رو بیخیال اونا همه عقب مونده بودن . . . الان چرا باهم میجنگیم ؟ مگه جنگ فقط هزینه و خرابی به همراه نداره ؟ الان که همه دنبال هزینه و خرابی کمتر هستن چرا ؟ مگه الان دیگه خیلی متمدن نشدیم ؟ الان چه فرقی با اون دوران که قبیله ها باهم میجنگیدن داریم ؟



بعد جنگ جهانی دوم با اون همه کشته ، هزینه و خرابی کلی نشستن و فکر کردن تا یه چیزی به اسم سازمان ملل درست کنن تا دیگه کشورا باهم نجنگن ، شورای امنیت هم که یه جور محکم کاری بود ، بعدشم ناتو و هزار تا گروه و دسته و این چیزا . . . ولی هر روز وضع خراب تر شد !!! جالب نیست ؟ این همه کار کردیم که جنگ نشه ُ هیچ فایده ای نداشت !! اصلا انگار یه جورایی جنگ رو دوست داریم !! باور کن !! همه ی ما دوست داریم به جون هم بیافتیم . . . کتاب تخیلی مینیویسیم توش کلی جنگ داره . . . فیلم تخیلی میسازیم که میتونه درباره هر چیزی باشه ولی باز دوباره همش درباره جنگه ، بازی میسازیم فقط با موضوع جنگ . . . این داشتان جنگ چیه واقعا ؟



بعد از هرکی میپرسی میگه جنگ بده . . . .همه میدونن نتیجه جنگ چیه ، همه میدونن بده ، همه این بد بودن رو به زبون میارن ، خیلیا هم راضی به راه افتادن جنگ نیستن ولی انگار نمیشه !! همه جور سیستمی هم امتحان کردیم ، پادشاهی ، سرمایه داری ُ کومونیستی ، سوسیالیستی ، مشروطه ، جمهوری ، دمکراتیک و هزار تا چیز دیگه . . . انگار یه چیزی این وسط کمه ! انگار یه دست پنهانی از اول تاریخ تا الان داره سعی میکنه که انسان ها با هم بجنگن ، از همون اولش که بین دوتا برادر جنگ بوجود اورد تا الان . . . همیشه جنگ !! این جنگ ها کی قراره تموم بشه ؟ چی قراره باعث تموم شدن این جنگ ها بشه ؟ کی میتونه این همه جنگ رو به آخر برسونه ؟ نقشه بشر برای این که این جنگ ها یه روز تمو بشه چیه ؟ اصلا نقشه ای داریم ؟ او دست پنهانی کی قراره قطع بشه ؟ اگه راستشو بخواین دیگه نقشه ای نمونده !! هرچی بلد بودیم رو انجام دادیم ، فقط یه راه دیگه هست . . . وحدت !! وحدت و یگانگی واقعی ، هیچ دوتا دولتی نباشن که با هم بجنگن . . . هیچ دو نفری سر قدرت با هم مسابقه ندن ، حکومت تمام دنیا به دست شخصی سپرده بشه که همه ی دنیا بهش ایمان داشته باشن ، همه بتونن بهش اعتماد کنن ، هیچکس از اون شخص بهتر نباشه . . . همه مردم به یه ایدئولوژی یکسان برسن ، همه یه جور روش زندگی رو درست بدونن ، همه یه دین داشته باشن ، در این صورت دیگه کسی با کسی نمیجنگه !!!


خب سوال مهم اینجاست : اون روش زندگی چیه ؟ اون دین چه دینیه ؟ اون شخص چه کسی میتونه باشه ؟ اون شخص باید چه خصوصیاتی داشته باشه ؟ اگه اون شخص اشتباه کنه و دوباره دو دسته گی و جنگ شروع بشه چی ؟ اصلا اون شخص میتونه اشتباه کنه ؟ اون شخص رو از کجا پیدا کنیم ؟ چجوری باید به اون دولت واحد جهانی دست پیدا کنیم ؟

حداقل میتونیم به این سوالات کمی بیشتر فکر کنیم . . .


إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّـهُ وَرَ‌سُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَ‌اکِعُونَ ﴿٥٥سورة المائدة

سرپرست و ولیّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده‌اند؛ همانها که نماز را برپا می‌دارند، و در حال رکوع، زکات می‌دهند.

تجارت پرتغالی ، قسمت هفتم ، جنوب شرق آسیا

تمام سعی و تلاشم  اینه که مطالب دنباله دار رو در یه فاصله زمانی مشخص روی وبلاگ منتشر کنیم ، تو این قسمت از تجارت پرتغالی به صورت خلاصه با وضعیت تجاری ، اقتصادی و فرهنگی جنوب شرق آسیا در دوران اوج تمدن و حکوت اسلامی و قبل از هجوم استعمار گران به کشور های اسلامی بیشتر آشنا میشیم ، اگه مطالب قبلی رو نخوندین پیشنهاد میکنم تا حتما با جستجو توی وبلاگ اونا رو پیدا کنید و یه نگاهی بهشون بندازید :
   

    مورخین سده هفتم هجری / سده سیزدهم میلادی را دوران گسترش اسلام در مالزی می دانند. این موج فرهنگی چنان گستره و عمق داشت که در استانه سده پانزدهم میلادی سواحل مالاکا را که از اوابل سده دوم هجری / سده هشتم میلادی کانون تکاپوی تجار ایرانی و عرب بود ، به مرکز اصلی اسلام در خاوردور بدل ساخت. ایرانیان در این میانه سهمی بسزا داشتند و نقشی سترگ و ماندگار در اشاعه فرهنگ اسلامی – ایرانی در آسیا و آفریقا ایفا نمودند.

ابن بطوطه به جزیره جاوه می‌رسد : نایب صاحب البحر ( جانشین فرمانده نیروی دریایی ) جاوه فردی است به نام بهروز ؛ و سایر رجال عالیرتبه که به استقبال ابن بطوطه می‌آیند قاضی امیر سید شیرازی و تاج الدین اصفهانی و جمعی دیگر از فقها هستند. ابن بطوطه به سوماترا می‌رود ؛ شهری بزرگ و نیکو . حکمران جاوه مسلمای است شافعی مذهب و دوستدار فقها ، :ّ آنان برای قراءت قرآن و مباحثه پیش او می‌روند . . . مردی فروتن است که برای نماز جمعه پیاده می آید.

نفوذ فرهنگ اسلامی – ایرانی در جزایر اندونزی و مالزی را از سنگ قبر هایی می‌توان دریافت که در آن نام های ایرانی و اشعاری از سعدی حک شده است. مورخین می‌نویسند حکایات محمد حنفیه در مالزی رواج بسیار داشت و برای رفع خطر و افزایش محصول خوانده می شد. در تواریخ مالایا آمده است که چون در سال ۹۱۷ ق / ۱۵۱۱ م . پرتغالی ها مالالکار را محاصره کردند ، برای دفع شر پرتغالیان متجاوز حکایات محمد حنفیه می خواندند.



مقصد بعدی ابن بطوطه چین است. او به بندر معظم « زیتون » ( تسه ئو تون ُ فوکیدو کنونی ) می‌رسد که این نیز از کانون های مهم تکاپوی تجار ایرانی است. قاضی مسلمان شهر ، تاج الدین اردبیلی مردی فاضل و کریم است و شیخ السلام کمال الدین عبد الله اصفهانی از صلحای روزگار. شرف الدین تبریزی از بزرگان تجار شهر ، تاجری خوش معامله است که قرآن را از حفظ داشت و زیاد به قراءت آن می پرداخت. از مشایخ بزرگ این بندر برهان الدین کازرونی است که در بیرون شهر در زاویه ای [ یه جور خانقاه ] مقیم است.


همونطور که خوندید بنادر اصلی و مراکز مهم تجاری کاملا تحت تأثیر فرهنگ تجار مسلمان قرار داشتن و تجارت با صلح کامل و عادلانه در تمام آسیا در جریانه ، منتظر قسمت های بعدی باشید