چند روزه که رسانه ها دارن درباره بازگشایی سفارت های انگلیس و ایران در تهران و لندن خبر پخش میکنن ، نمیدونستم با شنیدن این خبر باید خوشحال بشم یا ناراحت ؟! هم خوشحالی داره هم ناراحتی !! خوشحالی برای یکی از دوستام که لندن درس میخونه و میدونم با بازشدن سفارت خونه ها رفت و آمدش خیلی راحت تر میشه ، خوشحالی برای ارتباط بیشتر ما با دنیا که خیلی خوبه ، خوشحالی واسه توریستایی که با خودشون پول میران تو کشور ما و چنتا خوشحالی دیگه . . .
از طرفی ناراحت هم شدم !! وقتی تاریخ کشورم رو مرور کردم ناراحت شدم !! در هر صورت دیشب وقتی داشتم این خطبه زیبا از امام علی (ع) رو میخوندم بی اختیار یاد این خوشحالی و ناراحتی افتادم :
ای بندگان خدا! شما را به ترس از خدا سفارش می کنم ، و شما را از منافقان می ترسانم ، زیرا آنها گمراه و گمراه کننده اند ، خطاکار و به خطاکاری تشویق می کنند ، به رنگهای گوناگون ظاهر می شوند از ترفندهای گوناگون استفاده می کنند ، برای شکستن شما از هر پناهگاهی سود می برند ، و در هر کمینگاهی به شکار شما می نشینند، قلبهایشان بیمار، و ظاهرشان آراسته است، در پنهانی راه می روند، و از بیراهه ها حرکت می کنند ، وصفشان دارو ، و گفتارشان درمان اما کردارشان دردی است بی درمان .
بر رفاه و آسایش مردم حسد می ورزند ، و بر بلا و گرفتاری مردم می افزایند، و امیدواران را ناامید می کنند ، آن ها در هر راهی کشته ای ، و در هر دلی راهی ، و بر هر اندوهی اشکها می ریزند ، مدح و ستایش را به یکدیگر قرض می دهند ، و انتظار پاداش می کشند ، اگر چیزی را بخواهند اصرار می کنند و اگر ملامت شوند، پرده دری می کنند ، و اگر داوری کنند اسراف می ورزند. آنها برابر هر حقی باطلی ، و برابر هر دلیلی شبهه ای ، و برای هر زنده ای قاتلی ، و برای هر دری کلیدی ، و برای هر شبی چراغی تهیه کرده اند ، با اظهار یاس می خواهند به مطامع خویش برسند ، و بازار خود را گرم سازند ، و کالای خود را بفروشند ، سخن می گویند اما به اشتباه و تردید می اندازند ، توصیف می کنند اما فریب می دهند ، در آغاز ، راه را آسان و سپس در تنگناها به بن بست می کشانند ، آنها یاوران شیطان و زبانه های آتش جهنم می باشند. (آنان پیروان شیطانند، و بدانید که پیروان شیطان زیانکارانند.)۱
پ.ن : ۱) أُولَـٰئِکَ حِزْبُ الشَّیْطَانِ ۚ أَلَا إِنَّ حِزْبَ الشَّیْطَانِ هُمُ الْخَاسِرُونَ ، سورة المجادلة - آیه ۱۹
نهج البلاغه ، ترجمه محمد دشتی ، خطبه ۱۹۴
دلم به حال دلم سوخت ، بس که هر شب روز گرفت این دل غرق به خون بهانه ی تو . . .
دیگه مدت هاست از چیزی لذت نمیبرم ، دیگه مدت هاست که هیچ اتفاقی خوشحالم نمیکنه ، دیگه مدت هاست که از همه فراری ام ، دیگه مدت هاست که نمیتونم حرف دلمو به کسی بگم ، همش عقل ، همش فکر ، همش دنیا ، همش پول ، دارم کم کم سنگ میشم ، دارم جذب این دنیا میشم ، دارم میرم جزو فراموشکارا ، داره یادم میره که هر روز برام گریه میکنی ، داره یادم میره که تنهایی ، داره یادم میره که دلیل تنهاییت منم ، دلیل بیابون نشینیت منم ، داره یادم میره که عهد بستم ، عهد بستم که بمونم ُ عهد بستم که منتظرت باشم ، عهد بستم برا سلامتیت دعا کنم ، عهد بستم دیگه ناراحتت نکنم ، اما نشد . . .
نکنه آخرشم نبینمت . . .
کی پرده ز چهره می گشایی . . .
چند وقتیه دارم به یه مطلبی فکر میکنم ( شاید ۶ ماه شده باشه ) ، فکر میکنم که چجوری میشه بدون جنگ و خون ریزی با کمترین تلفات ممکن مالی و نظامی وارد یه کشور شد ؟! کشوری که دقیقا در مقابل کشور ما قرار گرفته ، کشوری که نمیخواد سر به تن ما باشه ، یک کلام کشوری که با ما دشمنه !!
فرض کنید که ما رهبران یه کشور مستقل و بزرگ هستیم و به دلیل قدرت زیادی که داریم خیلی از کشورا طرف ما هستن ، هرکدوم به یه دلیلی . اما این وسط یه کشور به دلیل نوع تفکر و و فرهنگی که داره طرف ما نیست در صورتی که این کشور برای ما بسیار مهمه و خیلی خوب میشه اگه این کشور هم بیاد طرف ما !!! به هر دلیلی ما نمیتونیم با این کشور نسبتا قوی بجنگیم و دنبال یه راه دیگه میگردیم ، یه راه کم هزینه و قابل اعتماد ، راهی که به احمال زیاد جواب بده و باعث هدر دادن پول بیشتری از ما نشه !!
همون طور که گفتیم مهمترین دلیل مقابله اون کشو با ما فرهنگشه ، پس ما باید یه کاری کنیم تا فرهنگ اون کشور به صورتی تغییر کنه که مردم اون کشور و در نهایت دولت اون کشور بیاد سمت ما ؛ اما یه مشکلی هست !!! تغییر فرهنگ یه جامعه خیلی زمان بره !! ولی اشکال نداره ، اگه در نهایت بعد از چند سال اون کشور رو سمت ما میاره میتونیم چند سالی دندون رو جیگر بذاریم . . .
متأسفانه فاصله زمانی بین این قسمت و قسمت قبلی یکم زیاد شده و با توجه به اینکه این قسمت یه جورایی پایان بخش اول از مجموعه مطالب توصییه شده برای شما حساب میشه پیشنهای میکنم یه سری به قسمت های صفر ، یک ، دو ، سه و چهار بزنید تا پیوستگی موضوعی تو ذهنتون بوجود بیاد بریم ببنیم داستان پول دراوردن شما به کجا میرسه . . .
داستان سایت ، و شبکه اجتماعی فرضی شما رو میتونیم تا چند قسمت دیگه بنویسم ، بنویسم که چهجوری کم کم دولت شما رو مجبور میکنه تا باهاش همکاری کنید ، چهجوری قسمت عمده سهام شبکه اجتماعی شما رو میخره و چهجوری با داشتن اطلاعات شبکه اجتماعی شما و بقیه شبکههای اجتماعی و سرویس دهنده های وب یه سلطه اطلاعاتی تمام و کمال برای خودش درست میکنه !! اما فکر کنم تا همینجا کافیه و باید به سؤالات اصلی که تو قسمت صفر پروژه مطرح شدن پاسخ بدیم و اگه به این نتیجه رسیدسم که مشکلی وجود داره یه راه حل براش ارائه بدیم .
فکر میکنم تا اینجا کاملاً به این سؤال که یه سرویس دهنده وب مثل یوتوب ، اپل استور ، پلی استور و . . . چهجوری یه سری نرمافزار ، فیلم و . . . رو در قسمتی به نام Recommended for you به شما نشون میده و به احتمال زیاد شما هم از این قسمت خوشتون میاد ، برای هر کدوم از افرادی که توی اون سایت ، شبکه اجتماعی یا سرویس دهنده وب یه شناسه کاربری دارن فضایی در نظر گرفته شده تا تمام اطلاعات شخصیتی ، هویتی ، علایق ،دوستان ، خانواده و هر چیز دیگه ای که میتونه به شناخت کامل اون فرد کمک کنه در اون ذخیره بشه ، این اطلاعات توسط نرمافزار های بسیار هوشمند بازخوانی و مرتب میشن تا یه تصویر بسیار کامل از اون شخص در اختیار اون سرویس دهنده وب قرار داشته باشه و با توجه به همون تصویره که صفحه های با عنوان Recommended for you به شما نشون داده میشه ، وجود چنین صفحه هایی به خودی خود چیز بد و نگران کننده ای نیست اما وقتی ما به این موضوع فکر کنیم که این اطلاعات میتونه دست چه افرادی بیافته مسأله بسیار جدی و حساس میشه ، مسأله ای که کاملاً جای نگرانی داره و نیاز داره که خیلی بیشتر بهش فکر کنیم . . .
مثلا همین گوگل . . . وقتی به گوگل فکر میکنم واقعاً مغزم داغ میشه . . . به اینکه گوگل دقیقاً داره چیکار میکنه ، اینکه دقیقاً چیکار میتونه انجام بده !!! به این گراف بسیار سادهای که کشیدم دقت کنید :
چنتا از سرویس های گوگل رو در حالی که با شناسه کاربریتون لاگ این بودین استفاده کردین ؟ چه چیزایی سرچ کردین ؟ در زمان هایی که جی پی اس گوشیتون روشن بوده کجا ها رفتین ؟ از روی نقشه گوگل چه مسیر هایی رو انتخاب کردین ؟ چه روزنامه ها و مجلاتی رو با استفاده از کتاب خوان و خبر خوان گوگل میخونید ؟ چه ویدئو هایی رو از سرویس یوتوب نگاه کردین ؟ ایمل هایی که فرستادید ؟ از کیا ایمیل دریاف میکنید ؟ چت های خصوصی با هنگ اوت ؟ عجب سرویس ترجمه ای داره گوگل !!! تقویمش که دیگه عالیه همه چیز توش ثبت میشه ، تمام تولد ها ، قرار ها ، اتفاقات مهم . . . . داشت یادم میرفت گوگل شبکه اجتماعی هم داره !! یه شبکه اجتماعی با ساختار حلقه ای !! هر شخص تو یه حلقه قرار میگیره ، حلقه دوستان ، حلقه خانواده ، حلقه عمومی و . . . . فکر کنم گوگل ما رو بهتر از خودمون میشناسه
برای اینکه موضوع روشنتر بشه کافیه بدونیم که درآمد سالانه گوگل چقدره ؟ مگه گوگل درآمد هم داره اصلاً ؟ همه سرویس هاش که رایگان ارائه میشه ؟ پس درآمدش از کجا میاد ؟
گوگل تو سال ۲۰۱۲ در حدود ۵۰ میلیارد دلار درآمد داشته !!! گوگل تو همون سال از دید فایننشل تایمز جهانی جزو ۲۰ شرکت برتر از نظر ارزش بازار سهام قرار میگیره !! نمیخوام بگم تمام پولی که گوگل بدست میاره از راه جاسوسیه اطلاعات مردمه ولی با توجه به چیزایی که گفتیم حق داریم کاملاً به گوگل و سرویس هاش مشکوک باشیم ، سرویس هایی که هر روز دارن بیشتر میشن . . .
«پایان بخش اول »
پ.ن: امیدوار بخش اول تونسته باشه ما رو به خودمون بیاره تا یکم بیشتر درباره چیزایی که هر روز داریم ازشون استفاده میکنیم فکر کنیم ، تو بخش دوم راه حل هایی برای استفاده امن تر از اینترنت ارائه خواهیم داد . انشاءالله
مورخین سده هفتم هجری / سده سیزدهم میلادی را دوران گسترش اسلام در مالزی می دانند. این موج فرهنگی چنان گستره و عمق داشت که در استانه سده پانزدهم میلادی سواحل مالاکا را که از اوابل سده دوم هجری / سده هشتم میلادی کانون تکاپوی تجار ایرانی و عرب بود ، به مرکز اصلی اسلام در خاوردور بدل ساخت. ایرانیان در این میانه سهمی بسزا داشتند و نقشی سترگ و ماندگار در اشاعه فرهنگ اسلامی – ایرانی در آسیا و آفریقا ایفا نمودند.
ابن بطوطه به جزیره جاوه میرسد : نایب صاحب البحر ( جانشین فرمانده نیروی دریایی ) جاوه فردی است به نام بهروز ؛ و سایر رجال عالیرتبه که به استقبال ابن بطوطه میآیند قاضی امیر سید شیرازی و تاج الدین اصفهانی و جمعی دیگر از فقها هستند. ابن بطوطه به سوماترا میرود ؛ شهری بزرگ و نیکو . حکمران جاوه مسلمای است شافعی مذهب و دوستدار فقها ، :ّ آنان برای قراءت قرآن و مباحثه پیش او میروند . . . مردی فروتن است که برای نماز جمعه پیاده می آید.
نفوذ فرهنگ اسلامی – ایرانی در جزایر اندونزی و مالزی را از سنگ قبر هایی میتوان دریافت که در آن نام های ایرانی و اشعاری از سعدی حک شده است. مورخین مینویسند حکایات محمد حنفیه در مالزی رواج بسیار داشت و برای رفع خطر و افزایش محصول خوانده می شد. در تواریخ مالایا آمده است که چون در سال ۹۱۷ ق / ۱۵۱۱ م . پرتغالی ها مالالکار را محاصره کردند ، برای دفع شر پرتغالیان متجاوز حکایات محمد حنفیه می خواندند.
مقصد بعدی ابن بطوطه چین است. او به بندر معظم « زیتون » ( تسه ئو تون ُ فوکیدو کنونی ) میرسد که این نیز از کانون های مهم تکاپوی تجار ایرانی است. قاضی مسلمان شهر ، تاج الدین اردبیلی مردی فاضل و کریم است و شیخ السلام کمال الدین عبد الله اصفهانی از صلحای روزگار. شرف الدین تبریزی از بزرگان تجار شهر ، تاجری خوش معامله است که قرآن را از حفظ داشت و زیاد به قراءت آن می پرداخت. از مشایخ بزرگ این بندر برهان الدین کازرونی است که در بیرون شهر در زاویه ای [ یه جور خانقاه ] مقیم است.
همونطور که خوندید بنادر اصلی و مراکز مهم تجاری کاملا تحت تأثیر فرهنگ تجار مسلمان قرار داشتن و تجارت با صلح کامل و عادلانه در تمام آسیا در جریانه ، منتظر قسمت های بعدی باشید