کمی بیشتر

کمی بیشتر

بیا تا کمی بیشتر فکر کنیم
کمی بیشتر

کمی بیشتر

بیا تا کمی بیشتر فکر کنیم

نفرتی که تو میکاری !

همیشه همین حس میاد سراغم، آخر هر چیز خوبی دقیقا همین حال و هوا بهم دست میده،  دست خودم نیست !!‌ همیشه هم چند روز طول میکشه تا از دستش راحت بشم، جالبه که هرقدر اون چیز بهتر باشه این حس هم قوی تره ! الان دلم نمیخواد یگه هیچ کاری انجام بدم فقط دوست داشتم بیام و دربارش بنویسم. درباره این که چرا بعضی چیزا انقدر خوبن که تمام تلاشت رو میکنی تا هیچ وقت تموم نشن اما هرچی جلوتر میری متوجه میشی هیچ چاره ای جز تموم شدن نیست ! اصلا یه جورایی انگار خوب بودنشون به همینه که میدونی بالاخره یه روز تموم میشن . . . یه جورایی خاصیت دنیا همینه، فرقی هم نداره چی باشه، هرچیزی که خوب باشه و درگیرت کنه بالاخره تموم میشه !! شاید برای همینه که یه افرادی کلا بیخیال دنیا میشن و میگن « دنیای فانی و هرچیزی که توشه بده ! »

شاید همین تموم شدن باشه که یه چیز رو انقد قشنگ میکنه ، این سرانجام داشتن ، این حسی که بعد از تموم شدن یه چیز خوب حسابی حالت رو میگیره و وادارت میکنه که بری و دنبال یه چیز بهتر دیگه بگردی در حالی که میدونی اون بهتره هم بالاخره یه روز تموم میشه . . .

سعی کردم به چیز های خوب دقت کنم و حواسم جمع باشه تا همیشه از بهترین چیز ها استفاده کنم ، بهترین چیز ها رو دور خودم جمع کنم و وقتم رو برای بهترن چیز ها بذارم، [شاید برای همینه که اون حس خلاء بعد از تموم شدن بهترین چیزها انقد برای من قوی اتفاق میافته] نمیدونم چرا همیشه نقطه اشتراک اصلی این بهترین چیزها یک کلمه بیشتر نبوده ، کلمه ای که همه انسان ها با همه زبان ها و فرهنگ ها و جایگاه ها به راحتی میفهمنش ، کلمه ای که مختص روح انسانه و برای داشتن و فهمیدنش به هیچ چیزی غیر از انسان بودن نیاز نداریم ، «هنر» رو هرکسی به اندازه خودش درک میکنه ، هرکسی  به لبخند اون خانم تو نقاشی  یا ستاره های شب پر ستاره  نگاه میکنه ، صدای خوب و موسیقی گوش نواز شجریان و لطفی رو گوش میکنه، فیلم مادر از علی حاتمی یا سریال برکینگ بد از شبکه amc رو تماشا میکنه، گلستان سعدی و دیوان حافظ رو ورق میزنه یا لا به لای صفحات کتاب با یاران حلقه به سمت سرزمین موردور میره میفهمه تو همه ی این چیزهای خوب یه چیزی وجود داره که باعث تفاوتشون با چیز های عادی میشه یه چیز انسانی !!!



از نظر بنده هنر ناب تجلی روح، حالات، عواطف و احساسات انسانیه ! این هنر میتونه به هر شکلی دربیاد یه وقتایی یه شکل کتاب تو دستت ، یه جاهایی به شکل نقاشی روی دیوار موزه ، یه روز از باند ماشینی که داره از تو کوچه رد میشه میشنویش، یه روز هم به خودت میایی و میبینی داری توش قدم میزنی و به خودت میگی : « یعنی واقعا این جا رو ۲۵۰۰ سال پیش ساختن ؟ » ، یه وقتی هم از طریق یه پرده سفید تو یه سالن تاریک در حالی که داری اشک میریزی  باهاش روبرو میشی.

امروز وقتی آخرین صفحه کتاب « نفرتی که تو می‌کاری » [The Hate U Give] رو مطالعه کردم. دوباره اون حس اومد سراغم ، میدونستم بالاخره اینجوری میشه !! از پنج روز پیش که کتاب رو خریدم و ۲۰ صفحه اولش رو مطالعه کردم منتظر این حس بودم ، هرقدر تونستم تلاش کردم که کتاب دیرتر تموم بشه ! اما تجربه نشون داده که این تلاش ها همیشه بی فایده خواهد بود . . .

اولین بار عکس روی جلد و اسم کتاب رو توی Goodreads دیدم ، جزو بهترین کتاب های سال ۲۰۱۸ ، دکمه ctrl کیبورد رو نگه داشتم و روی اسم چنتا از کتاب هایی که توی لیست بهترین کتاب های سال ۲۰۱۸ سایت Goodreads بودندکلیک کردم تا هرکدوم توی یه Tab جدید باز بشن و برم دونه دونه یه نگاهی به توضیحاتشون بندازم. به صفحه ی The Hate U Give رسیدم و تازه اونجا بود که دیدیم بالاش نوشته :  Best of the Best 



با توجه به این که کتاب جدید بود پیش خودم گفتم احتمالش کمه تا الان ترجمه شده باشه ، یکم جستجو در اینترنت بهم نشون داد که اشتباه میکردم ! کتاب توسط انتشارات نون [که کتاب های خیلی خوبی چاپ میکنه و اکثرا هم از کاغذ بالک سبک برای چاپ استفاده میکنه که من خیلی دوس دارم] چاپ شده بود. خیلی خوشحالم که  به لطف تکنولوژی میتونم تو تعطیلات نوروز در حالی که تو محل کارم پشت لپتاپ نشستم کتاب رو اینترنتی سفارش بدم و فردا ظهرش کتاب تو کشوی میزم منتظر نشسته باشه تا من برم سراغش !!!

وقتی داشتم تو اینترنت درباره این کتاب جستوجو میکردم متوجه شدم تقریبا تمام جوایزمختلف مربوط به کتاب ها رو که توی آمریکا سالانه به کتاب های برتر داده میشه، سال ۲۰۱۷ به این کتاب دادن و پیش خودم گفتم مگه میشه یه کتاب انقدر جایزه بگیره !!! اما الان میگم که واقعا حق این کتاب بوده که این همه جایزه ببره . هنر نویسندگی خانم انجی توماس [Angie Thomas] واقعا تحسین برانگیزه  ، از اون هنر های ناب انسانی که ممکنه چند سال یک بار باهاشون روبرو بشی !! از اون هنر هایی که یه کتاب رمان فرهنگی و اجتماعی آمریکایی که درمورد جامعه امروز آمریکاست رو تبدیل میکنه به یکی از اون بهترین چیزهایی که من ۱۲۰۰۰ کیلومتر اینورتر بعد تموم شدنش  احساس خلاء بهم دست میده !! باید برم و یه جوری [ایمیل ، شبکه های اجتماعی و . . .] از این خانم توماس بخاطر این حس خوبی که برام ایجاد کرده تشکر کنم !!!

البته باید از میلاد بابانژاد و  الهه مرادی هم یه تقدیر ویژه بخاطر این ترجمه فوق‌العاده ای که انجام داده بودن به عمل بیاد، بار ها دیدم که یه ترجمه بد چه بلایی سر یه کتاب عالی میاره !!

دیگه تعریف و تمجید از این کتاب کافیه و هرچی من بیشتر درموردش بکم بدتره به نظرم، اگه از بنده میپرسید توصیه میکنم حتما این کتاب رو بخرید و با دقت و  سرحوصله بخونیدش و بعدش قضاوت کنید که این همه جایزه و تمجد و تعریف حقش هست یا نه ؟!!


پ.ن : دارم فکر میکنم چجوری میتونم یه کاری کنم که دانش آموزانم رو علاقمند کنم تا این کتاب و کتاب های خوب دیگه رو بخونن !!

طوق بد نامى به گردنش بیفکن !

 درسته دقیقا ۱۴۰۱ سال پیش [سال ۳۸ هجری قمری] نوشته شده ولی خیلی به درد امروز جامعه ما و هر روز هر جامعه ی دیگه ای میخوره،‌حیف که استفاده نمیکنیم . . . !!


    « سپس از میان مردم، برترین فرد نزد خود را براى قضاوت انتخاب کن، کسانى که مراجعه فراوان، آنها را به ستوه نیاورد، و برخورد مخالفان با یکدیگر او را خشمناک نسازد، در اشتباهاتش پافشارى نکند، و بازگشت به حق پس از آگاهى براى او دشوار نباشد، طمع را از دل ریشه کن کند، و در شناخت مطالب با تحقیقى اندک رضایت ندهد، و در شبهات از همه با احتیاطتر عمل کند، و در یافتن دلیل اصرار او از همه بیشتر باشد، و در مراجعه پیاپى شاکیان خسته نشود، در کشف امور از همه شکیباتر، و پس از آشکار شدن حقیقت، در فصل خصومت از همه برنده تر باشد، کسى که ستایش فراوان او را فریب ندهد، و چرب زبانى او را منحرف نسازد و چنین کسانى بسیار اندکند. پس از انتخاب قاضى، هر چه بیشتر در قضاوت هاى او بیندیش، و آنقدر به او ببخش که نیازهاى او بر طرف گردد، و به مردم نیازمند نباشد، و از نظر مقام و منزلت آنقدر او را گرامى دار که نزدیکان تو، به نفوذ در او طمع نکنند، تا از توطئه آنان در نزد تو در أمان باشد. در دستوراتى که دادم نیک بنگر که همانا این دین در دست بدکاران اسیر گشته بود، که با نام دین به هوا پرستى پرداخته، و دنیاى خود را به دست مى آوردند.



    سپس در امور کارمندانت بیندیش، و پس از آزمایش به کارشان بگمار، و با میل شخصى، و بدون مشورت با دیگران آنان را به کارهاى مختلف وادار نکن، زیرا نوعى ستمگرى و خیانت است. کارگزاران دولتى را از میان مردمى با تجربه و با حیا، از خاندان هاى پاکیزه و با تقوى، که در مسلمانى سابقه درخشانى دارند انتخاب کن، زیرا اخلاق آنان گرامى تر، و آبرویشان محفوظتر، و طمع و روزى شان کمتر، و آینده نگرى آنان بیشتر است. سپس روزى فراوان بر آنان ارزانى دار، که با گرفتن حقوق کافى در اصلاح خود بیشتر مى کوشند، و با بى نیازى، دست به اموال بیت المال نمى زنند، و اتمام حجّتى است بر آنان اگر فرمانت را نپذیرند یا در امانت تو خیانت کنند. سپس رفتار کارگزاران را بررسى کن، و جاسوسانى راستگو، و وفا پیشه بر آنان بگمار، که مراقبت و بازرسى پنهانى تو از کار آنان، سبب امانت دارى، و مهربانى با رعیّت خواهد بود. و از همکاران نزدیکت سخت مراقبت کن، و اگر یکى از آنان دست به خیانت زد، و گزارش جاسوسان تو هم آن خیانت را تأیید کرد، به همین مقدار گواهى قناعت کرده او را با تازیانه کیفر کن، و آنچه از اموال که در اختیار دارد از او باز پس گیر، سپس او را خوار دار، و خیانتکار بشمار، و طوق بد نامى به گردنش بیفکن. »


اشتباه نشه !! ما استفاده نمیکنیم ، دلیل نمیشه بقیه هم استفاده نکرده باشن . . . 


پ.ن : نامه ۵۳ نهج البلاغه [عهد نامه مالک اشتر]‌ ، ترجمه محمد دشتی .

اینستاگرام . . .

واکنش شهاب حسینی

دختر و پسر حسین پنهای

افراد باهوش تمایل بیشتری به تنبلی و عدم تحرک دارند

خبرنگار هتاک

رفتار پلیس وحشیانه بود

تصویری از اشرف الملوک فخر الدوله

در معده ما چه اتفاق می افته :)

جنازه رضا شاه پیدا شد!

ماجرا چیست ؟

تو اصلا زن نیستی

درخواست محمدرضا هدایتی

این روشنفکره!

لیاقت ناز کشیدنم نداری

مگر مسلمانی این نیست ؟

خانم گوگوش در یک عروسی خصوصی در سال هایی که ایران بود

رو کم کنی فقط این دهن همه رو سرویس کرد

بعد از زندان قبل از زندان زندان

خانمها اگر ار رابطه لذت میبرید پنهان نکنید

مراسم ختم بهبود  ،  لباس گل گلی بهتاش !

الهی بمیرم برات

نوه آیت الله خامنه ای

بخدا ما طاعون نداریم

پشماش فر خورد دختره عجب حرکتی رفت فقط قیافه پسره

شرایط فروش کیا اپتیما هیبرید ۲۰۱۸

انسانهایی که هنگام خوشحالی گریه میکنند

اسمت چند حرفیه ؟

از پایتختی ها ممنونم

داریم به کجا میریم ؟!

حمله راننده جنون گرفته با چاقو به مسافر !

دخترا تو تابستون ! فقط دخترا میفهمن

آخر این چشمک زدنا کار دستش داد

برای درمان به خارج می روم

نیمه برهنه ! نظر جالب مایلی :)) . . . .

این سگ و بچه تو دنیا معروف شدن :(

من فرزند طلاق هستم

سورپرایز سوگند در اینستاگرامش

بابام

عشق ابدی عاقلانه نیست

بستن دهان با چسب حرارتی

مفهومی ترین

حجم دهنده و تاخیری

عجب داداش خوبی داری

زنان باوفاترین موجودات

تفاوت عجیب بین رپ و پاپ

اتفاق عجیب در لرستان

همسرم ممنونم به قولت عمل کردی

بهنوش طباطبایی چرا حجاب نداره

با احترام دفن شود

خیانت به همسر  ببینید چقدر آدم کثیفیه

شرایط سخت کتاب خواندن

می دونی ! خوشگلی در اصل هیچ ربطی به قیافه نداره

استاد تمارض

شبنم قلی خانی

فوری  پیام رضا شاه دوم  درمورد پیکر مومیایی شده

دختر . . . . . . .

زن و شوهری اگه به یادش  [لایک] بذار

خان دایی جان خان دایی جان

شانس من :(

اخراج به علت جذا بیت

چرا اسم پسرت دیاکو ؟!

رضا شاه کار های بزرگی کرد

مرغ مگس خوار آنا

راز جوانی جنیفر لوپز ۵۰ ساله !

قسمت ۱۸+ سانسور تام جری

سوتی های نظامی

did you know

غلط کرده مرتیکه هیز

گوشه ای از تاریخ این مملکت

ابی در دورهمی

خار امضا :)

مخ زنی با موزیک

این پسر موسیقی ایران را تکان داد

گل کلم بخورید

یواشکی های دوران نامزدی

به غیرتم برخورد

خواستگاری از صلاح وسط بازی

تست خیانت به همسر

در ایران دفن شود

دکتر نیوکار

کشف یک فرشته زمینی

حمام کنید

رکورد بیشترین لایک در فیسبوک

من ترانه، هیچی نمی فهمم

راننده جنون گرفته با چاقو به مسافر حمله کرد

روستوف چاک دهنده

حمید هیراد ناراحت نشو

بریم فقط دزدی کنیم

فساد در سینما

این پسر ایرانی تو آمریکا رفته مخ این دخترو جلوی دوس پسرش بزنه

ماجرای خونه خالی در ماه عسل

زوجینی که هنگام خواب بیشتر به هم نزدیک هستند . . .

با «رین داو» آشنا بشدی !

استیون جرارد با همسر و دخترانش ژن خوب یعنی این خانواده

آبرو ریزی محسن افشانی و همسرش در ترکیه

رونالدو : وقتی بچه بودم به پدرم گفتم . . .

 ۱۸ + سانسور دهه شصتی ها

مهریه اجرا بچه طلاق

سوتی های دیدنی در پخش زنده

قارچ محرک ارگاسم

دختر مردمو بردی جاست فرند زدی :))

بچه نمیخواید چرا بچه دار میشید

 فقط پدر میتونه بچشو اینجوری نجات بده :)

هنوزم مجرد است !

نظر تتلو برای پورن استار ایرانی

یه جمله بنویس :(

هیچوقت زود قضاوت نکنید

واکنش جدی ارسلان قاسمی

بوسیدن گزارشگر ها توسط مردم در پخش زنده

وضعیت دخترای مجرد . . .

میکس ارسطو با خلسه

اثبات مایع بودن گربه

 دوست دخترتو چقد میفروشی ؟

از اون آخونداست :) :)

توکه خودت خرابی

درش بیار اصلا نمی تونم

مهران مدیری سیبیلای سروش صحت را زد

با منشی زیرآبی رفته موچشو گرفته :)))

لخت شدن صدف طاهریان
وقتی با پیام رسان سروش به دوست دخترت پیام میدی

سوپرمن دیوث

اوج حرام لقمگی

دختر عوضی پسرا رو بد نگاه میکنه آخر سر به کوری میزنه

عشق منو سپهر خاصه

مخ زدن خانم معلم

گند کاری بهتاش

 .

. .

. . .

 . . . .


ببخشید اگه با خوندن این مطلب وبلاگ حس میکنید وقتتون تلف شده ، این محتوای محبوبترین و پر کاربرترین شبکه اجتماعی این روزهای کشور ماست. روزی چند دقیقه  تو اینستاگرام تلف میکنیم ؟!!!


کانال بی

میگه که ، میدونیم خیلی از اکتشافات علمی به صورت شانسی و تصادفی صورت گرفته . . . !! اما این رو هم میدونیم که این اتفاقات شانسی و تصادفی فقط برای اون دانشمندایی رخ میده که در اون شاخه از علم در حال تلاش ُ مطالعه ُ تحقیق و کجکاوی بودن یه وقتایی حتی از این هم فراتر میره ، یعنی یه دانشمندی داره در یه شاخه خاصی فعالیت میکنه اما یه کشفی میکنه در یه شاخه دیگه ای از علم و یه دریچه جدیدی به روی خودش و بقیه باز میشه. . .
اگه از من بپرسی  ، میگم که :‌شما شروع کن به تلاش ُ مطالعه ، تحقیق و کنجکاوی در مسائلی که بهشون علاقه داری  . . . خود به خود به یه چیزایی جدیدی دست پیدا میکنی و علاقه مند میشی که تا قبل از این نمیدونستی بهشون علاقه داری !!!


کانال بی هم از همین دست علاقه مندی های بنده حساب میشه !! اسمی که اولین بار وقتی داشتم   رادیوگیک شماره ۷۵ رو گوش میدادم به گوشم خورد ، جادی خیلی ازش تعریف کرد و توصیه کرد تا قسمت آخر  پادکست کانال بی رو که به موضوع پادکست خوش هم مربوط میشد  گوش بدیم . خب کجکاوی بنده هم گل کرد و سریع رفتم دنبال اسم کانال بی !!!
اولین جایی که در گوگل کردن ( البته ما از داک داک استفاده میکریدم تا وقتی که فیلتر شد) بهش رسیدم وبسایت ناملیک بود، یه وبسایت برای گوش دادن به پادکست ( عموما فارسی) از دو جهت خوشحال بودم یکی این که سریع به اون چیزی که میخواستم رسیدم و، دوم این که یه وبسایت پر پادکست پیدا کردم .  قسمت مورد نظرم رو دانلود کردم و به روال این روزهای زندگیم ، در حال رانندگی بهش گوش کردم [وقت دیگه ای برای این کار ندارم !! تازه گوش دادن فایل های صوتی که بهشون علاقه داری باعث میشه رانندگی خیلی کمتر خسته کننده باشه]
گوینده پادکست [با اون صدای گرمش] در توضیحات اولیه میگه : «ما در هر قسمت از کانال بی یه داستان جذاب واقعی که در نشریه های معتبر انگلیسی زبان منتشر شده رو به فارسی تعریف میکنیم » . نکته اینجاست که دقیقا هم درست میگه !!!! این که داستان رو به فارسی تعریف میکنه !!!  علی بندری[همون گوینده] غیر از تسط بسیار خوبی که روی زبان انگلیسی داره و ترجمه های عالی که انجام میده ، دایره لغات فارسی بسیار وسیعی داره و این توی فارسی کردن و تعریف کردن داستان به زبانی که ما روزانه ازش استفاده میکنیم کمکش میکنه [نه مثل ترجمه های دیگه که زبانشون کتابیه] ازهنر فارسی  سازی داستان های تعریف شده در پادکست که بگذریم ، میرسیم به خود داستان ها !!! یعنی نقطه قوت بعدی پادکست کانال بی . . .


همیشه وقتی از دنیای خیالی داستان های تخیلی و علمی تخیلی خارج میشم[فیلم یا کتاب] ، اولین چیزی که به ذهنم میرسه اینه که : خب حالا که چی ؟ اینا که همش خالی بندی بود !!! البته منکر این نمیشم که از غرق شدن تو اینجور داستان ها لذت نمیبرم و . . . ولی خب بالاخره همیشه یه چیزی اون گوشه ذهنم ویز ویز میکنه که : با کلی چیزای الکی وقتتو تلف کردی !!!!!
اما داستان های واقعی گرچه خیلی وقتا کاربردی برات ندارن اما اگه جذاب و متنوع باشن، هم میشه یه چیزایی ازشون یادگرفت !! هم دیگه اون ویز ویزگوشه ذهن رو ندارن . . .  مشکل اصلی داستان های واقعی  جذاب نبودنشونه !!! اکثر وقتا این داستان ها یه چیزی مثل یه خبر هستن که گوینده اخبار ساعت ۲۱ داره از رو میخونتش !!!! اینجاست که هنر علی بندری در انتخاب داستان های جذاب واقعی خودش رو نشون میده . . . این داسان ها اونقدری جالب هستن که وقتی شما یه بار اسم کانال بی رو یه جا بشنوی و یه قسمت از پادکست رو دانلود کنی و بشنوی ، در سریع ترین زمان ممکن میری سراغ دانلود و گوش دادن به قسمت های بعدی پادکست . . .
پادکست کلا یه مشکلی هم داره و اون تک بعدی بودنشه !!! یعنی این که شما داری داستان رو میشنوی و باید بقیه چیز ها رو خودت تصور کنی !!! گوینده ها سعی میکنن با قدرت فضا سازی و داستان گویی که دارن تا حدی این مشکل رو پوشش بدن ، که علی بندری در این موضوع کاملا توانمنده !! اما یه کار قشنگ دیگه ای هم که انجام دادن درست کردن یه وبلاگ و قرار دادن مطالب ، عکس ها ُ فیلم ها و مدارک مختلف مربوط به هر قسمت از پادکست در اون وبلاگه . اینجوری شنونده میتونه خیلی بهتر با داستان ارتباط برقرار کنه . . .  [اینجا جا داره یه انتقاد هم به ظاهر وبلاگ کانال بی داشته باشیم که میتونه خیلی بهتر و جذابتر از این باشه]


و در نهایت خیلی خوشحالیم که فرهنگ پادکست و پادکست شنیدن که سالهاست در جوامع دیگه وجود داره ، در جامعه ما هم مورد توجه قرار گرفته و افراد مختلف که حرفای خوب و کارهای خوبی برای ارائه دارن از این نوع رسانه استفاده میکنن. رسانه ای که آزاده و به لطف پیشرفت تکنولوژی کاملا در درسترس . . .  کانال بی رو گوش بدید ، کلا پادکست گوش بدید ، اما فراموش نکنید که پادکست هم مثل ورودی های دیگه به ذهن و بدن ما میمونه و ما باید دقت داشته باشیم که چی وارد ذهن و بدنمون میکنیم.
البته ناگفته نمونه که ما یه نوعی از پادکست گوش دادن رو قبلا تو فرهنگمون داشتیم و داریم ، یعنی سخنرانی گوش دادن !! مردم جامعه ما از قدیم سخنرانی افراد مختلف رو به روش های مختلف ضبط میکردن و بهش گوش میدادن.

اندر احوالات برجام . . .

کاری به برجام و فرجام و . . . و این که چقدر موفق بوده یا اصلا نبوده نداریم !!! این که بیشتر سود داشته یا بیشتر ضرر داشته ، به این که مجبور بودیم بهش تن بدیم یا نه ، این که اگه برجام نبود چی میشد و این که حالاکه هست چی شده ، یا این که میتونست بهتر باشه ؟ بهتر اجرا بشه یا هر چیز دیگه ای . . . !!! فقط میخوایم چند جمله از نامه امام علی (ع) به مالک اشتر رو بخونیم ، برداشت با خودتون . . .



    «هرگز پیشنهاد صلح از طرف دشمن را که خشنودى خدا در آن است رد مکن، که آسایش رزمندگان، و آرامش فکرى تو، و امنیّت کشور در صلح تأمین مى گردد. لکن زنهار زنهار از دشمن خود پس از آشتى کردن، زیرا گاهى دشمن نزدیک مى شود تا غافلگیر کند، پس دور اندیش باش، و خوشبینى خود را متّهم کن. حال اگر پیمانى بین تو و دشمن منعقد گردید، یا در پناه خود او را امان دادى، به عهد خویش وفا دار باش، و بر آنچه بر عهده گرفتى امانت دار باش، و جان خود را سپر پیمان خود گردان، زیرا هیچ یک از واجبات الهى همانند وفاى به عهد نیست. که همه مردم جهان با تمام اختلافاتى که در افکار و تمایلات دارند، در آن اتّفاق نظر داشته باشند. تا آنجا که مشرکین زمان جاهلیّت به عهد و پیمانى که با مسلمانان داشتند وفادار بودند، زیرا که آینده ناگوار پیمان شکنى را آزمودند. پس هرگز پیمان شکن مباش، و در عهد خود خیانت مکن، و دشمن را فریب مده، زیرا کسى جز نادان بدکار، بر خدا گستاخى روا نمى دارد، خداوند عهد و پیمانى که با نام او شکل مى گیرد با رحمت خود مایه آسایش بندگان، و پناهگاه امنى براى پناه آورندگان قرار داده است، تا همگان به حریم أمن آن روى بیاورند. پس فساد، خیانت، فریب، در عهد و پیمان راه ندارد. مبادا قراردادى را امضاء کنى که در آن براى دغلکارى و فریب راه هایى وجود دارد، و پس از محکم کارى و دقّت در قرار داد نامه، دست از بهانه جویى بردار، مبادا مشکلات پیمانى که بر عهده ات قرار گرفته، و خدا آن را بر گردنت نهاده، تو را به پیمان شکنى وا دارد، زیرا شکیبایى تو در مشکلات پیمان ها که امید پیروزى در آینده را به همراه دارد، بهتر از پیمان شکنى است که از کیفر آن مى ترسى، و در دنیا و آخرت نمى توانى پاسخ گوى پیمان شکنى باشى.»

درباره هر موضوعی مطلب و دستورالعمل داریم فقط کافیه کمی بیشتر مطالعه کنیم . . .

پ.ن: نهج البلاغه ، نامه ۵۳ (عهد نامه مالک اشتر) ، ترجمه محمد دشتی.

۱۹۸۴ شندین بجای خواندن . . .

راستش میخواستم یه مطلب دیگه رو بفرستم رو وبلاگ اما گفتم درباره تجربه جدیدم  چند خطی بنویسم.  شاید برای بقیه خیلی قدیمی باشه و سالها باشه که ازش استفاده میکنن ، شاید واسه بعضیا دیگه خاطره باشه اما من تازه تستسش کردم و میگم برای یاد گرفتن و انجام دادن کاراری خوب و مفید هیچوقت دیر نیست !! [شعاری شد ]

بخاطر مشغله ی زیادی که تو چند ماه گذشته داشتم اصلا وقت نمیکردم که کتاب بخونم و این موضوع خیلی منو اذیت میکرد یه جورایی دیگه خسته شده بودم و احساس میکردم روزام تکراری شدن . . . یه بار همینجوری نشستم و  محاسبه کردم که در یک ماه چه ساعتایی وقتم تلف میشه و از اون اوقات تلف شده چجوری میشه استفاده کرد . .  نتیجه خیلی جالب بود  من حداقل توی هر ماه ۴۰ ساعت از وقتم رو توی ماشین میگذروندم  !! پشت فرمون . . . توی راه . . . توی ترافیک . . . بازم فکر کردم و دیدیم که تو این زمان قابل توجه کار خاصی هم انجام نمیدم و اکثرا به بیهودگی تلف میشه !!

چند روز قبل از این که بشینم و به این مسائل فکر کنم یکی از همکارای مسن ما که تازه تبلت خریده از من خواست تا چنتا کتاب صوتی براش رو تبلت بریزم . . . این همکار ما یه معلم ادبیات هستن و ۷۰ سال سن دارن ، قبلا به من گفته بود که روزی چندین ساعت مطالعه میکنه و تازه میخواست توی وقتایی که دیگه جونی برای مطالعه کردن نداره از کتاب صوتی استفاده کنه !!!! یه مقدار زیادی از خودم خجالت کشیدم . . .

بعد از اون محاسبات یاد حرف این معلم با تجربه افتادم و گفتم خوبه که برم و چنتا کتاب صوتی دانلود کنم . . . یه جستجوی کوچیک بهم نشون داد که چه کتاب های صوتی فوق العاده ای رو میشه به راحتی توی اینترنت پیدا کرد هم رایگان هم پولی . . . !! چقدر عالی . .  !! برای تست تو ذهنم بود که یه کتاب صوتی نسبا کوتاه از نوع رایگانش دانلود کنم که البته بعدا فهمیدم کیفیت پایین تری نسبت به نسخه های پولی دارن ( توی ضبط و گویندگی) . به کتاب ۱۹۸۴ برخوردم ، کتابی که مدت ها بود میخواستم بخونمش  اما . . .  بگذریم ، کتابو دانلود کردم  و با استفاده از پخش ماشینم و توی همون زمان هایی که ماهی های قبل تلف شده بودن بهش گوش کردم .



کتاب دیروز تموم شد، به نظرم فوقالعاده بود. این حد از خلاقیت و شناخت از جامعه بسیار منو به شگفتزده کرد و مطرح کردن یه تئوری در این حد و اندازه  . . . ! خلاصه تجربه ی بسیار خوبی و بود . . . راضیم ازش

اما ۱۹۸۴ :‌ کاری به بخش های ادبی ، نگاه متفاوت ، خلق یک دنیای متفاوت اما عاقلانه ، هنر نویسندگی  و هزار تا مورد خوب دیگه ای که همه قبلا از این کتاب تحسین شده گفتن ندارم . .  این کتاب نظرم رو به چیزایی که داریم ، داشتیم و فکر میکنیم خواهیم داشت اما بهشون کمترین توجهی نداریم جلب کرد. چیزاییی که شاید مهمترین داشته های ما تو زندگی  شخصی و اجتماعی باشن ، چیزایی که جامعه ما بر اساس اونا شکل گرفتن اما انقد همه جا هستن و همه جا رو پر کردن که ما نمیبینیمشون و از اهمیتشون غافلیم . .  مثل هوا که اگه نباشه ما از بین میریم اما تا وقتی هست ما هیچ توجهی بهش نداریم . . . این کتاب نظرم رو به زبان و ادبیات ، تاریخ و تفکر جلب کرد . . چیز هایی که همیشه بودن و بیش از هر چیز دیگه ای ازشون استفاده میکنیم اما هیچ وقت فکر نکردیم که اگه نبودن و اگه جور دیگه ای بود دنیا چه شکلی میشد. . . هیچ وقت انقدر به اهمیت زبان و رابطه تنگاتنگش با تفکر و رابطه این دوتا با تاریخ فکر نکرده بودم . . .  چند سالی میشد که یه کتاب منو انقد به فکر کردن وادار نکرده بود . . . این کتاب کاملا کمی بیشتر ی بود  پیشنهاد میکنم که این کتاب رو  حتما بخونین یا گوش بدین . . .


پ.ن : در جستجو هام به دوتا منبع خوب برای کتاب صوتی دست پیدا کردم که اولی رایگان و دومی پولی بود، از یکی کتاب دانلود کردم و از اون یکی خریدم هر دوتا خوب بودن اما اون پولیه کیفیت ضبط و گویندگی خیلی بهتری داشت ، خوبه که همیشه سعی کنیم برای زحمات دیگران ارزش قائل باشیم  و کتاب هایی که با زحمت زیاد  تهیه و برای فروش آماده شدن رو از منابع دیگه غیر از سایت فروشنده اون به صورت رایگان دانلود نکنیم . بریم پول بدیم و بخریم.

حساب این‎ نتوانم داد . . .

اتفاقات این چند وقت کشور ، این به هم پریدن و شاخ و شونه کشیدن مسؤلین برای هم ، این حرفایی که تو چند هفته و مخصوصا این چند روز اخیر شنیدم و در آخر هم اتفاقی که سه روز پیش افتاد و یکی از بزرگان دار فانی رو وداع گفت آدم رو به فکر فرو میبره . . . یه تفکر عمیق و طولانی در خصوص این دنیا و . . . بگذریم !!! یاد یه داستان فوقالعاده افتادم که تو کتابای درسیمون خوندیمش . . .  قاضی بُست !!!
[سلطان مسعود غزنوی پس از جون سالم به در بردن از یه بیماری سخت ، بیهقی رو میخواد و بهش میگه:]«و می شونویم که قاضی بست بوالحسن بولانی و پسرش بوبکر سخت تنگدست اند و از کس چیزی نستانند و اندک مایه ضیعتی دارند. یک کیسه به پدر باید داد و یک کیسه به پسر، تا خویشتن را ضیعتکی حلال خرند و فراخ تر بتوانند زیست و ما حق این نعمت تندرستی که باز یافتیم، لختی گزادره باشیم»

من کیسه ‎ها بستدم و به نزدیک بونصر آوردم و حال باز گفتم.  دعا کرد و گفت خداوند این سخت نیکو کرد و شنوده‎ام که بو الحسن و پسرش وقت باشد که به ده درم درمانده‎ اند و به خانه بازگشت و کیسه ‎ها با وی بردند و پس از نماز کس فرستاد و قاضی بو الحسن و پسرش‎ را بخواند و بیامدند. بونصر پیغام سلطان به قاضی رسانید
 بسیار دعا کرد و گفت این صلت‎ فخر است پذیرفتم و باز دادم که مرا بکار نیست و قیامت سخت نزدیک است حساب این‎ نتوانم داد و نگویم که مرا خست در بایست نیست اما چون بدانچه دارم و اندک است قانعم‎ وزر و بال این چه بکار آید؟ بونصر گفت ای سبحان اللّه زری که سلطان محمود به غز و از بتخانه ‎ها بشمشیر بیاورده باشد و بتان شکسته و پاره کرده و آن را امیر المۆمنین می‎ روا دارد ستدن آن. قاضی همی نستاند گفت زندگانی خداوند دراز باد حال خلیفه دیگر است که او خداوند ولایت است و خواجه با امیر محمود به غزوه‎ ها بوده است و من نبوده‎ ام و بر من پوشیده‎ است که آن غزوها بر طریق سنت مصطفی علیه السلام هست یا نه؟ من این نپذیرم و در عهده‎ ی این‎ نشوم . گفت اگر تو نپذیری به شاگردان خویش و به مستحقان و درویشان ده. گفت من هیچ‎ مستحق نشناسم در بست که زر بدیشان توان داد و مرا چه افتاده است که زر کسی دیگر برد و شمار آن به قیامت مرا باید داد به هیچ حال این عهده قبول نکنم . بونصر پسرش را گفت تو از آن خویش بستان گفت زندگانی خواجه عمید دراز باد علی ای حال من نیز فرزند این پدرم که‎ این سخن گفت و علم از وی آموخته ‎ام و اگر وی را یک روز دیده بودمی و احوال و عادات وی‎ بدانسته واجب کردی که در مدت عمر پیروی او کردمی پس چه جای آنکه سال ها دیده ‎ام و من هم از آن حساب و توقف و پرسش قیامت بترسم که وی می‎ ترسد و آنچه دارم از اندک مایه‎ حطام دنیا حلال است و کفایت است و به هیچ زیادت حاجتمند نیستم.
بونصر گفت لله‎ در کما، بزرگا که شما دو تن‎اید و بگریست و ایشان را باز گردانید و باقی روز اندیشه‎ مند بود و ازین یاد می ‎کرد و دیگر روز رقعتی نبشت به امیر و حال باز نمود و زر باز فرستاد.

پ.ن : متن داخل عکس از نهج البلاغه گرفته شده و داستان قاضی بست هم برای تاریخ بیهقیه و خب یه داستان تاریخیه واقعیه.