کمی بیشتر

کمی بیشتر

بیا تا کمی بیشتر فکر کنیم
کمی بیشتر

کمی بیشتر

بیا تا کمی بیشتر فکر کنیم

تجارت پرتغالی ، قسمت اول ، فتح اندلس

یه مطلب نسبتا طولانی داریم که میشد تو یه پست خیلی بلند جاش بدم ولی دیدم در ین صورت هم باید قسمت هایی از مطلب رو حذف می کردم و هم انقد طولانی میشد که کسی نمیخوندش واسه همین چند قسمتیش می کنیم ، خب دیگه زیاد حرف زدیم بریم ببینیم موضوع چیه 

مطلب مورد نظر تاریخیه واسه همین من خیلی کم توی متن دست می برم و فقط اگه جایی لازم باشه با اینا => [ توضیح ] موضوعی رو توضیح میدم ، بیشترین کاری که من قراره انجام بدم لینک دادن اسم ها ، شهر ها و موارد مورد نیاز به ویکی‌پدیا یا سایت های مرتبط خواهد بود . لطفا این مطلب رو از اولین قسمت تا آخرین قسمت دنبال کنید .


    در واپسین سال‌های سده پانزدهم میلادی ، ایزابل ملکه خونریز کاستیل ، بهمراه شوهرش ، فردیناند شاه آراگون [ایزابل و فردیناند هر دو فرمانروای بخشی از شبه جزیره ی ایبری که به نقشه ی امروز میشه اسپانیا و پرتغال بودند ، برای این که مسلمونا رو شکست بدن با هم ازدواج کردند و مناطق تحت فرماندهیشون رو یکی کردن]، سپاهی عظیم را به سوی آخرین بقایای دولت های مسلمان اندلس به حرکت در آورد. مورخین می‌نویسند او کشتزار ها را پایمال کرد و پس ار غارت و تخریب روستاها، شهر مالقه (مالاگا) را چنان به محاصره گرفت که به گفته ویل دورانت، «مردم اسب ها و سگ‌ها و گربه هایی را که در شهر یافت می‌شد کشتند و خوردند و سپس از گرسنگی دها و صد ها جان سپردند یا بر اثر ابتلا به امراض مردند». مهاجمان پس از فتح شهر ۱۲ هزار تن از سکنه آن را به بردگی بردند.

در دوم ژانویه ۱۴۹۲ شهر غرناطه (گرانادا) ، پس از محاصره ای سخت و مقاومتی قهرمانانه، که نه ماه به درازا کشید، تسلیم شد و واپسین امیر مسلمانان غرب اروپا، با درد و رنجی جانکاه بهمراه مادر، همسر، خویشاوندان و پنجاه سوار، راهی تبعیدگاه خویش در کوهستان های اندلس شد. ایزابل و فردیناند در میدان بزرگ شهر زانو زدند و خدای را سپاس گفتند که پس از ۷۸۱ سال اسلام را از اندلس برانداخته است. آنان سپس به کاخ افسانه‌ای الحمرا، این نماد جادویی و شگفت تمد اندلس رفتند. بدینسان، شهری که چشم و چراغ و مایه مباهات سراسر اروپا بود سقوط کرد و این گوهر تابناک بشری خاموش شد .


چنتا نکته : اولا به عدد ۷۸۱ سال دقت کنید که تقریبا میشه ۸ قرن  ، دوما تمام منابع رو در قسمت آخر میگم به صورت یه لیست کامل ، سوما متن بالا متن یه کتابه که بدون هیچ تغییری نوشته شده ، منتظر قسمت های بعدی باشید ، جالب تر میشه 


کمی رنگی رنگی !

میخواستم همون اول یه چیزی بگم که بیخیال شدم ، آخرش میگم  خب داشتم تو سایت رنگی رنگی میچرخیدم که به یه مطلب نسبتا قابل تأمل برخورد کردم  « مدل خاص خودت لباس بپوش » ، اول یه کوچولو درباره ی این سیات یا به قول خانم نگار یعقوبی (مدیر سایت) اداره خوشحال سازی صحبت کنیم ، وقتی برای اولین بار سایت رو باز کردم طراحی واقعا عالی و شاد سایت نظرم رو به خودش جلب کرد ، سایت قسمت های مختلفی داره ( بشقاب رنگی ، تیپ رنگی ،‌اتاق کار ، خونه شاد ، فروشگاه ، دیوار و . . . ) با سرک کشیدن به قسمت های مختلف سایت این احساس به من دست میده که این سایت بیشتر دخترونست ولی خب پسرا هم میتونن مطالب نسبتا خوبی توش پیدا کنن ، سه قسمت سایت نظر من رو به خودش جلب کرد ، اول قسمت وبگردی رنگی ، دوم قسمت رادیو رنگی و سوم قسمت دیوار ( که ایده جالبیه ) ، البته حرف های دیگه ای هم هست که آخر کار میگم ، فعلا صفحه اول رو ببینیم : 



بعد از این صحبت ها بریم قسمتی از اون مطلبی رو که اون بالا گفتم بخونیم :

    « شاید هیچ وقت آدما انقدر شبیه هم نبودن که الان هستن. از لباس گرفته تا رنگ مو یا حتی فرم بینی و گونه‌های جراحی شده، هر کدوم هزارتا مشابه دارن. اصلا بدی مُد همینه که اصرار داره همه ازش پیروی کنن و براش مهم نیست که همه آدما شبیه هم باشن . . . حالا برنامه چیه؟ قراره همینجوری دنبال مدی که دائم تغییر می‌کنه بدوئیم؟ یعنی هیچ راهی برای شیک بودن همزمان با خودمون بودن وجود نداره؟ بدترین چیز مد اینه که همه رو شبیه هم می‌کنه، و عجیب‌تر اینکه کسانی که پشت سر مد می‌دون یه انگیزه مهم هم دارن: خاص بودن! . . . هیچ راهی برای خاص بودن ساده‌تر از خودمون بودن نیست. می‌تونیم بخشی از خودمون رو تو لباسامون بگنجونیم و اجازه بدیم آدما ما رو از روی لباسامون حدس بزنن »

قسمت هایی از متن رو که دوست داشتم  اینجا نوشتم ،خب میشه گفت برداشت جالبی از مد انجام داده و یکی از نکته های مهم در دنبال مد رفتن رو هم گرفته و با توجه به همون نکته یه راه حل نسبتا خوب ارائه داده ، اما یه نکته ی دیگه ای کاملا مورد بی توجهی قرار گرفته ! خیلی از افرادم هستن که مد و لباس هایی که مد هستن رو انتخاب میکنن تا شبیه افراد دیگه بشن مثل ورزشکارا ، بازیگرا ، افراد معروف و . . .  یا بهتر بگیم یک دسته از افراد مد  و لباس هایی که مد هستند رو انتخاب میکنن تا به واسطه اون لباس ها و اون مد در جامعه پذیرفته بشن ، چون مثلا یه فرد مشهور اون لباس رو مپوشه و از دید مردم اون فرد مقبولیت و محبوبیت داره اون فرد هم  از نوع لباس پوشیدن فرد مشهور تقلید میکنه تا بتونه مقبولیت و محبوبیت نسبی بدست بیاره ، یه جورایی در اون طرفه داستان ( همون که رنگی رنگی میگه ) شخص در حالت اعتماد به سقف قرار داره و در این طرف داستان شخص کمبود اعتماد به نفس داره ، اگه اینجوری به قضیه نگاه کنیم مد مثل یه تیغ دو لبه میمونه که هر طرف به اندازه طرف مقابل بُرنده و مهم میشه ، اما اینجانب کلا با نگاه های دو طرفه و صفر یا صدی موافق نیستم  بی شک موارد مختلفی وجود داره که مردم دنبال مد میرن ولی خب معلومه این دو موردی که گفته شد از بقیه خیلی مهمتر هستن . و مطلب خیلی خیلی مهم اینه که بریم یکم بیشتر فکر کنیم که مد اصلا از کجا وارد زندگی انسان شد ؟ مد با فرهنگ چه تفاوتی داره ؟ مد با لباس سنتی و سنت لباس پوشیدن چه تفاوت هایی داره ؟ آیا مد فقط لباسه ؟ یا چیز های دیگه هم میتونن مد روز باشن ؟ مد بیستر از همه به نفع چه افرادیه ؟   


خب بریم سر اون مطلبی که میخواستم اول کار بگم ولی نگفتم ! در خیلی از موارد با مطالب و مواردی که در سایت رنگی رنگی گفته ، نوشته یا توصیه شده موافق نیستم و این در حالیه که با رنگی پوشیدن ، شاد بودن و این که همه ی چیزام رنگی باشن موافقم ، در خیلی از موارد سایت رنگی رنگی من رو یاد یک سری از مجله های مثلا خانوادگی میدازه که اصلا دوسشون ندارم ، یاد یه جور سبک زندگی میندازه که یه مشکلاتی توش وجود داره ، یه قسمت هایی هم داره که خیلی خوبه ( همون هایی که اون بالا گفتم ) ، البته حالت دیگه هم ممکنه ، این که این سایت اصلا برای افرادی مثل من طراحی نشده باشه ، که این کاملا طبیعیه .

و در آخر به خودم یاداوری میکنم : « کسانی که سخنان را می‌شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می‌کنند؛ آنان کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده، و آنها خردمندانند » 


پ.ن : دوباره میگم  انتقاد و نظر دادن دلیل بر دشمنی نیست ، اشتباه برداشت نشه ، پیش خودمون بمونه من از تقویم رنگی رنگی استفاده میکنم  


اوبونتو ۱۴.۰۴ :)

خداییش حیف نیست وقتی سیستم عامل به این خوبی هست بریم ویندوز استفاده کنیم ؟! رایگان که هست ، اورجینال که هست (قفل شکسته و کرک شده نیست) ، سرعت که عالیه ، به این خوبی پشتیبانی میشه ، هی فرت فرت آپدیت میشه و مهمتر از همه قابلیت تغییر پذیری ظاهری فوق العاده ای داره  دیگه چی میخوای ؟ نه خدایی ؟ بازم بگم ؟ . . .  پس گوش بده : ویروس نمیگیره ، میشه میز کارش رو تغییر داد ، نرم افزار های خیلی خوب و رایگانی داره که بدون نیاز به سی دی نصب میشن ، میتونی steam رو بریزی با اون همه بازی ، وای وای داشت ترمینال رو یادم میرفت  « و تو چه میدانی که ترمینال چیست ؟ » ، یه مثال بزنم ؟ مثلا برای نصب شدن برنامه VLC media player فقط کافیه ترمینال رو باز کنی و این دستور رو اونجا تایپ کنی :
sudo apt-get install vlc
به همین راحتی 
حالا بعد از مدت ها انتظار اوبونتو ۱۴.۰۴ منتشر شده و ما هم سریع رفتیم دانلود و نصبش کردیم ، اول بریم رسانه رو ببینیم :


دیدی ؟ حال کردی ؟  من الان این افتخار رو دارم که این مطلب رو تو اوبونتو ۱۴.۰۴ مینویسم و خداییش تا این لحظه این بهترین سیسم عامل گنو/لینوکسیه که نصب کردم ، از همه نظر خوبه ، این هم اسکرین شات سیستم من :


میشه گفت که هیچ تغییر خاصی ایجاد نکردم ، کاملا ساده ، به همه ی کسایی که این پست رو میخونن پیشنها میکنم که برای یه بار هم شده برن و این سیستم عامل فوق العاده رو امتحان کنن ، چیه ؟ حال نداری بری امتحان کنی ؟ حال نداری بری دانلود کنی ؟ حداقل یه بار به صورت آنلاین یه دوری توش بزن   برای اطلاعات بیشتر به لینک ها زیر مراجعه کنید :


یادمون باشه که گنو ، لینوکس ، اوبونتو ، سیستم عامل های گنو/لینوکسی ، نرم افزار های متن باز ، نرم افزار های آزاد و دانش آزاد بیشتر از این که یجور تکنولوژی باشن یه جور فرهنگ هستن برای بهتر زندگی کردن ، برای این که آدما باهم مهربونتر باشن و خیلی بیشتر از این حرفا هوای همدیگه رو داشته باشن .