کمی بیشتر

کمی بیشتر

بیا تا کمی بیشتر فکر کنیم
کمی بیشتر

کمی بیشتر

بیا تا کمی بیشتر فکر کنیم

توصیه شده برای شما ، قسمت ششم ( مقدمه بخش دوم)

بعد از مدت ها میریم سراغ یکی از پروژه ها مهم وبلاگ ، یعنی مطالب دنباله دار «توصیه شده برای شما»‌ ، اگه یادتون باشه تو پنج قسمت قبلی(بخش اول) توضیح دادیم که چه فرآیندی رخ میده تا یه سرویس دهنده وب تبدیل بشه به یه جاسوس تمام عیار و شروع کنه به جمع آموری اطلاعات شما !! اگه مطالب بخش اول رو نخوندید ،  پیشنهاد میکنم که کل مطالب رو از قسمت صفر تا پنج رو از آرشیو وبلاگ مطالعه کنید و اگه حوصله خوندن این همه مطلب رو ندارید یه سری به قسمت پنجم بزنید تا دستتون بیاد درباره چه موضوعی داریم صحبت میکنیم
سوال مهمی که تو پایان بخش اول باهاش مواجه شدیم این بود که : ما چه کارایی میتونیم انجام بدیم که این جاسوسی  اطلاعات از ما صورت نگیره یا در نهایت کلا متوقف بشه ؟
قبل از هر چیزی ترجیح میدم بریم و یه مقاله از استالمن بزرگ در همین مورد بخونیم : [متن پایین گزیده ای از مقاله ست که خودم انتخابش کردم ، آخرش لیک اصلی مقاله رو میزارم که اگه دوست داشتید (حتما) برید و بخونیدش !! ]
    «کامپیوتر شما باید دستوراتش را از چه کسی دریافت کند؟ اغلب مردم فکر می‌کنند که کامپیوتر آنها باید از آنان اطاعت کند، و نه شخص دیگری. شرکت‌های تولید کنندهٔ رسانه (شامل شرکت‌های فیلم سازی و ضبط صدا) به همراه شرکت‌های کامپیوتری همانند مایکروسافت و اینتل، طرحی با نام ”محاسباتِ قابل اطمینان“ ریخته‌اند. هدف این طرح این است که کاری کنند کامپیوتر شما از آنان اطاعت کند، و نه از شما. (نسخه‌ای که مایکروسافت از این طرح تهیه کرده است ”پالادیوم“ نامیده می‌شود.) نرم‌افزارهای اختصاصی پیش از این نیز این قابلیت بداندیشانه را در خود داشتند، اما این طرح آن را فراگیر خواهد کرد.
نرم‌افزار اختصاصی در بنیاد خود به این معنی است که شما نمی‌توانید کاری را که نرم‌افزار انجام می‌دهد کنترل کنید؛ نمی‌توانید کد منبع آن را مطالعه کنید و یا تغییر دهید. جای شگفتی نیست که تجار زیرک روش‌هایی را می‌یابند که از کنترل خویش استفاده کنند تا شما را در وضعیتی نامساعد قرار دهند.
”محاسبات خیانت کارانه“ نام مناسب‌تری است چرا که در حقیقت این طرح بدین منظور طراحی شده است تا اطمینان حاصل کند کامپیوتر از شما اطاعت نخواهد کرد. در حقیقت، این طرح برای جلوگیری از عملکرد کامپیوتر شما به عنوان یک کامپیوتر چند منظوره پدید آمده است. هر عملی احتیاج به اجازهٔ صریح خواهد داشت. ایدهٔ تکنیکیِ پشتِ محاسبات خیانت کارانه این است که کامپیوتر شامل سخت‌افزاری رمزگذاری و امضا شده باشد و این کلیدها از دسترس شما دور نگه داشته شوند. برنامه‌های اختصاصی از این سخت‌افزار برای کنترل برنامه‌هایی که شما می‌توانید اجرا کنید، مستندات و اطلاعاتی که می‌توانید به آن‌ها دسترسی داشته باشید و برنامه‌هایی که می‌توانید این اطلاعات را درونشان به کار گیرید، استفاده خواهند کرد. این برنامه‌ها به طور پیوسته قوانین مربوط به اختیارات کاربر را از اینترنت دریافت کرده و آن را به صورت خودکار به کار شما اعمال می‌کنند. اگر شما به کامپیوتر خود اجازهٔ دریافت فوانین جدید را به صورت دوره‌ای ندهید، بعضی از توانایی‌های آن به طور خودکار متوقف خواهند شد.

چرا که نه؟ هالیوود و شرکت‌های ضبط صدا در نظر دارند که از محاسبات خیانت کارانه برای “DRM” (مدیریت محدودیت‌های دیجیتالی) استفاده کنند. بنابراین فیلم‌ها و موسیقی‌های دانلود شده تنها می‌توانند بر روی یک کامپیوتر مشخص اجرا شوند. به اشتراک‌گذاری به طور کامل غیر ممکن خواهد شد، دست کم برای فایل‌های رمز گذاری شده‌ای که شما از آن شرکت‌ها دریافت می‌کنید.غیر ممکن کردنِ به اشتراک‌گذاری به خودی خود بد هست، اما بدتر نیز خواهد شد. ایده‌هایی وجود دارد که بتوان از این طرح در ایمیل‌ها و دیگر مستندات استفاده کرد — نتیجه ایمیل‌هایی خواهند بود که در طول دو هفته ناپدید می‌شوند. یا مستنداتی که تنها بر روی کامپیوترهای شرکت قابل خواندن هستند.
فرض کنید که شما از رئیس خود ایمیلی دریافت می‌کنید که در آن از شما خواسته شده عملی را که از نظر شما پرمخاطره است انجام دهید ؛ یک ماه بعد، هنگامی که نتیجهٔ معکوس به دست آمد، نمی‌توانید از آن ایمیل استفاده کنید تا ثابت کنید این تصمیم را شما نگرفته‌اید. هنگامی که دستورات با جوهری نگاشته شده باشند که ناپدید می‌شود، ”دستور کتبی“ نمی‌تواند از شما حفاظت کند. [یا] تصور کنید ایمیلی از رئیس خود دریافت می‌کنید که نوعی خط مشی غیر قانونی و یا غیر اخلاقی را تعیین می‌کند. همانند از بین بردن اسناد بازرسی شرکت، و یا این که به یک تهدید خطرناک برای کشور خودتان اجازهٔ عبور بدون بررسی بدهد. امروزه شما می‌توانید این نامه را به یک خبرنگار ارائه داده و این فعالیت‌ها را افشا کنید. با استفاده از محاسبات خیانت کارانه، خبرنگار نمی‌تواند سند را مطالعه کند، کامپیوترش از او اطاعت نمی‌کند. محاسبات خیانت کارانه بهشتی برای فساد خواهد بود.
برنامه‌هایی که از محاسبات خیانت کارانه استفاده می‌کنند می‌توانند به طور پیوسته قوانین جدید مربوطه به اختیارات کاربر را از اینترنت دریافت کرده و به طور خودکار به کار شما اعمال کنند. ممکن است تصور کنید که می‌توانید موارد نامطبوعِ یک نرم‌افزار خائن را پیدا کنید، میزان رنج‌آور بودن آنها را مطالعه کنید، و تصمیم بگیرید که آیا قبولشان کنید یا خیر. این تصور سطحی نگرانه و ابلهانه است. نکتهٔ اصلی اینجاست که قراردادی که در حال امضا کردنش هستید پایدار نخواهد بود. هنگامی که به استفاده از برنامه وابسته شدید، به دام افتاده‌اید و آنها این را می‌دانند؛ پس از آن می‌توانند قرارداد را تغییر دهند. تعدادی از نرم‌افزارها به طور خودکار به روز رسانی‌هایی را دانلود خواهند کرد که اعمال متفاوتی را انجام می‌دهند — و آنها به شما اجازهٔ انتخاب در مورد به روز آوری را نخواهند داد.
امروزه با استفاده نکردن از نرم‌افزار اختصاصی می‌توانید از محدود شدن به وسیلهٔ آن اجتناب کنید. اگر از گنو/لینوکس و یا سیستم‌عامل آزاد دیگری استفاده کنید و نرم‌افزارهای اختصاصی را به روی آن نصب نکنید، می‌توانید اختیار آنچه کامپیوترتان انجام می‌دهد را داشته باشید. اگر نرم‌افزار آزادی دارای قابلیت بداندیشانه باشد، توسعه‌دهندگان دیگر در جامعه آن را حذف خواهند کرد و شما می‌توانید از نسخهٔ اصلاح شده استفاده کنید. همچنین شما می‌توانید نرم‌افزارهای آزاد را بر روی سیستم‌عامل‌های غیر آزاد اجرا کنید؛ این امر به شما آزادی کامل اعطا نمی‌کند، اما بسیاری از کاربران این کار را انجام می‌دهند.» [لینک متن اصلی مقاله]
اگه بخوایم جواب سوالی رو که بالا مطرح کردیم  در یک جمله بدیم همین میشه که استالمن گفته : از سیستم عامل و نرم افزار های آزاد استفاده کنیم !! یا بهتر از اون از سیستم های آزاد و متن باز در هر ضمینه ای استفاده کنیم ، یا عمیق تر از این ، از دانش آزاد استفاده کنیم . . . .
خلاصه این که تو قسمت های بعدی قراراه راه کار های عملی برای این که اطلاعاتمون امن بمونه ، ازمون جاسوسی نشه و کامپیوترمون رو ما کنترل کنیم ،  ارائه بدیم !!
برای نممونه میتونید این مطلب رو مطالعه کنید

بازگشایی سفارت لندن در تهران

چند روزه که رسانه ها دارن درباره بازگشایی سفارت های انگلیس و ایران در تهران و لندن خبر پخش میکنن ، نمیدونستم با شنیدن این خبر باید خوشحال بشم یا ناراحت ؟! هم خوشحالی داره هم ناراحتی  !! خوشحالی برای یکی از دوستام که لندن درس میخونه و میدونم با بازشدن سفارت خونه ها رفت و آمدش خیلی راحت تر میشه ، خوشحالی برای ارتباط بیشتر ما با دنیا که خیلی خوبه ، خوشحالی واسه توریستایی که با خودشون پول میران تو کشور ما و چنتا خوشحالی دیگه . . .

از طرفی ناراحت هم شدم !! وقتی تاریخ کشورم رو مرور کردم ناراحت شدم !! در هر صورت دیشب وقتی داشتم این خطبه زیبا از امام علی (ع) رو میخوندم بی اختیار یاد این خوشحالی و ناراحتی افتادم :


      ای بندگان خدا! شما را به ترس از خدا سفارش می کنم ، و شما را از منافقان می ترسانم ، زیرا آنها گمراه و گمراه کننده اند ، خطاکار و به خطاکاری تشویق می کنند ، به رنگهای گوناگون ظاهر می شوند از ترفندهای گوناگون استفاده می کنند ، برای شکستن شما از هر پناهگاهی سود می برند ، و در هر کمینگاهی به شکار شما می نشینند، قلبهایشان بیمار، و ظاهرشان آراسته است، در پنهانی راه می روند، و از بیراهه ها حرکت می کنند ، وصفشان دارو ، و گفتارشان درمان اما کردارشان دردی است بی درمان .



بر رفاه و آسایش مردم حسد می ورزند ، و بر بلا و گرفتاری مردم می افزایند، و امیدواران را ناامید می کنند ، آن ها در هر راهی کشته ای ، و در هر دلی راهی ، و بر هر اندوهی اشکها می ریزند ، مدح و ستایش را به یکدیگر قرض می دهند ، و انتظار پاداش می کشند ، اگر چیزی را بخواهند اصرار می کنند و اگر ملامت شوند، پرده دری می کنند ، و اگر داوری کنند اسراف می ورزند. آنها برابر هر حقی باطلی ، و برابر هر دلیلی شبهه ای ، و برای هر زنده ای قاتلی ، و برای هر دری کلیدی ، و برای هر شبی چراغی تهیه کرده اند ، با اظهار یاس می خواهند به مطامع خویش برسند ، و بازار خود را گرم سازند ، و کالای خود را بفروشند ، سخن می گویند اما به اشتباه و تردید می اندازند ، توصیف می کنند اما فریب می دهند ، در آغاز ، راه را آسان و سپس در تنگناها به بن بست می کشانند ، آنها یاوران شیطان و زبانه های آتش جهنم می باشند. (آنان پیروان شیطانند، و بدانید که پیروان شیطان زیانکارانند.)۱


پ.ن : ۱) أُولَـٰئِکَ حِزْبُ الشَّیْطَانِ ۚ أَلَا إِنَّ حِزْبَ الشَّیْطَانِ هُمُ الْخَاسِرُ‌ونَ   ،   سورة المجادلة  - آیه ۱۹

نهج البلاغه  ، ترجمه محمد دشتی ، خطبه ۱۹۴

ترور ، تروریست ، تروریسم . . .

توی واژه نامه های فارسی که نگاه میکنی اینجوری معنیش کردن : وحشت ، ترساننده ، ارعابگری . . . توی انگلیسی ها اینجوری :
overmastering fear ، a person who terrorizes or frightens others ، the use of violence and threats to intimidate or coerce  
نمیدونم چرا ولی این واژه ها من رو یاد لات ها ، عربده کشا و شرور های قدیمی کشور خودمون میندازه که با ایجاد ترس و وحشت برای خودشون دم و  دستگاه درست میکردن . . .



پیش خودتون فکر کنید ، اولین باری که یکی از این سه تا واژه رو شنیدید کی بود ؟ من که هرچی فکر کردم یادم نیومد . بیاین یه کار بهتر بکنیم ،فکر کنیم ببینیم اولین باری که واژه ترور و مشتقاتش برامون اهمیت پیدا کرد کی بود ؟! من بعد از کلی فکر کردن و تلاش یادم افتاد که اولین بار این واژه زمانی برام اهمیت پیدا کرد که سرلشگر صیاد شیرازی رو جلوی در خونشون با شلیک گلوله به شهادت رسوندن ، اون موقع همه میگفتن : صیاد شیرازی رو ترور کردن . .  ، بعد از اون هم داستان ۱۱ سپتامبر رو یادمه که بهش میگفتن عملیات تروریستی . . . ، اونایی که سنشون بیشتره احتمالا ترور های اوایل انقلاب رو یادشونه و این واژه براشون خیلی قابل لمس تره .
وقتی به کل داستان تروریسم از دور نگاه میکنی ، میبینی که داستان دقیقا همون داستان لات ها و عربده کشای قدیمه تهرانه . . . داستانی که با اسلحه ها و روش های امروزی و مدرن به روز شده . قدیما افرادی که روح خشن ، متمرد و قدرت طلبی بیش از حدی داشتن به جای زندگی کردن مثل بقیه مردم  و استفاده کردن از عقل و منطق برای حل کردن مشکلاتشون ، شروع میکردن به دعوا و زد و خورد بندی ، چاقو کشی ، استفاده از هرچیزی که بشه به عنوان سلاح ازش استفاده کرد و در نهایت ایجاد ترس و وحشت . . . ، با این کار به اون چیزی که میخواستن دست پیدا میکردن و مردم عادی هم جرأت نمیکردن چیزی به این افراد بگن چون از این افراد وحشت داشتن .  خب حالا یه سوال به وجود میاد : هیشکی نبوده جلو اینا رو بگیره ؟ ؟ ، برای جواب دادن به این سوال نیازه تا یکم بیشتر درباره انواع این لات ها و چاقوکشا توضیح بدیم ، این افراد بعد از مدتی که یه شهرتی برای خودشون پیدا میکردن ( افراد بیشتری ازشون میترسیدن ) ، یا توسط اون دستگاه انتظامی مربوطه ( نظمیه و پلیس و این چیزا ) دستگیر میشدن و میرفتن زندان  ، یا سرشون به سنگ میخورد و از این شهرتشون به نفع مردم و برای کمک به مردم استفاده میکردن ( داش مشتی ها و لوتی های انگشت شمار که خب کسی اینا رو دستگیر نمیکرده دیگه ) یا به همون صورت به وحشت افکنی و ترور ادامه میدادن . این دسته سوم اغب افرادی بودن که یا خیلی زرگ و قدرتمند شده بودن که اون دستگاه حاکم نمیتونسته بگیرتشون که البته واضحه تعدادشون خیلی کم بوده ؛ یا یه یجورایی با دستگاه حاکم هکماری میکردن تا دستگیر نشن !!! یعنی وقتی اون حکومت میدیده که مردم از این افراد میترسن و این افراد هم برای پول و قدرت هر کاری که اونا بخوان میکنن به صورت مخفیانه این افراد رو در اختیار خودش میگرفته تا یه کاراریی رو براش انجام بدن ، اسم امروزی چنین افرادی میشه مُزدور یا اجیر . . . یه جور  نیروی شبه نظامی غیر رسمی . . .


شاید بشه گفت اصلی ترین دلیل استفاده قدرت های حاکم از این جور افراد وحشت افکن این بود که میخواستن وجهه خودشون خراب نشه و کارهاشون به صورت غیر مستقیم یه پایگاه مردمی پیدا کنه، که وقتی یه نفر از بیرون شاهد این اتفاقاته فکر کنه یه اختلافی بین مردم به وجود اومده و دستگاه حاکم نقشی در این اختلاف نداره . . . در هر صورت اگه همین الان هم با کمی دقت بیشتر به دور اطرافمون نگاه کنیم خواهیم دید که دستگاه های حاکم به وفور دارن از این روش استفاده میکنن تا دنیا رو به اون سمتی ببرن که خودشون دوس دارن و به نفعه خودشونه . یه نمونه خیلی واضح  وحشت افکن های امروزی  که خیلی هم به روز و آپدیته داعشه !!


فک نکنم دیگه کسی مونده باشه که ندونه داعش رو کیا ساختن ، کیا دارن ازش حمایت میکنن و کیا دارن برای این که وجهه خودشون خوب باشه میگن داریم باهاش مبارزه میکنیم و همه این نوع مبارزه ها زیر مجموعه مبارزه با تروریسمه . . .

دختران سرزمین من !

چند وقتیه دارم به یه مطلبی فکر میکنم ( شاید ۶ ماه شده باشه ) ، فکر میکنم که چجوری میشه بدون جنگ و خون ریزی با کمترین تلفات ممکن مالی و نظامی وارد یه کشور شد ؟! کشوری که دقیقا در مقابل کشور ما قرار گرفته ، کشوری که نمیخواد سر به تن ما باشه ، یک کلام کشوری که با ما دشمنه !!

فرض کنید که ما رهبران یه کشور مستقل و بزرگ هستیم و به دلیل قدرت زیادی که داریم خیلی از کشورا طرف ما هستن ، هرکدوم به یه دلیلی . اما این وسط یه کشور به دلیل نوع تفکر و و فرهنگی که داره طرف ما نیست در صورتی که این کشور برای ما بسیار مهمه و خیلی خوب میشه اگه این کشور هم بیاد طرف ما !!! به هر دلیلی ما نمیتونیم با این کشور نسبتا قوی بجنگیم و دنبال یه راه دیگه میگردیم ، یه راه کم هزینه و قابل اعتماد ، راهی که به احمال زیاد جواب بده  و باعث هدر دادن پول بیشتری از ما نشه !!

همون طور که گفتیم مهمترین دلیل مقابله اون کشو با ما فرهنگشه ، پس ما باید یه کاری کنیم تا فرهنگ اون کشور به صورتی تغییر کنه که مردم اون کشور و در نهایت دولت اون کشور بیاد سمت ما ؛ اما یه مشکلی هست !!! تغییر فرهنگ یه جامعه خیلی زمان بره !! ولی اشکال نداره ، اگه در نهایت بعد از چند سال اون کشور رو سمت ما میاره میتونیم چند سالی دندون رو جیگر بذاریم . . .




راه های مختلفی برا تغییر تدریجی فرهنگ یه کشور وجود داره و خب به احتمال زیاد ما برای این که بتونیم نتیجه بگیریم باید از تعداد مختلفی از این روش های به صورت ترکیبی استفاده کنیم ، جا داره تا بشینیم و یه لیست کامل از این روش ها تهیه کنیم و با طراحی یه استراتژی کامل زمان و مکان استفاده از هر روش رو مشخص کنیم .
اما روش مورد نظر ما !! ما قراره فرهنگ یه نسل رو به صورتی تغییر بدیم که وقتی این نسل سر کار اومدن و دولت اون کشور رو به دست گرفتن اون دولت بیاد سمت ما ، پس کار باید خیلی ریشه ای و دقیق انجام بشه . سوال اینجاست : چه چیزی مهمترین و بیشترین تأثیر رو تو تربیت یه کودک تازه متولد شده داره ؟ کودکی که قراره در آینده این کشور رو بدست بگیره !! اگر اون جامعه مورد نظر ما خانواده محور باشه قطعا بیشترین نقش تو تربیت اون کودک رو ماردش بازی میکنه ، مادری که اون بچه رو به دنیا میاره و حداقل تا ۷ سالگی همیشه در کنار خودش نگه میداره ،مادری که به علت وجود عاطفه و عشق دو طرفه بین اون و فرزندش حرفش از همه بیشتر رو اون بچه تأثیر داره !! دقت کنید که بیشترین دلیل تأثیر مادر روی بچه مسائل عاطفیه ، جایی که عقل بهش دسترسی نداره !! نیازی نیست بیشتر از این درباره نقش مادر تو تربیت فرزندش توضیح بدیم چون این موضوع رو هرکسی که از نعمت مادر بهره مند بوده با تمام وجودش حس کرده . . .
پس پیشنهاد ما اینه : شروع کنیم به کار کردن روی ذهن دخترای جوان اون جامعه ، دخترایی که قراره حداکثر تا ۱۰ سال آینده مادر بشن !! به صورتی روی ذهنشون کار کنیم تا نسل مورد نظر ما رو برامون تربیت کنن . . . عجب ترفندی ، ما ده سال کار فرهنگی میکنیم بعدش میشینیم و بزرگ شدن بچه هایی رو نگاه میکنیم که با فرهنگ مورد نظر ما تربیت میشن البته این کار فرهنگی نیاز به مدریت قوی ، یه نقشه درست و حسابی و ترفند های مکمل هم داره ، مثل کار روی ساختار مهد کودک ها ، معلم ها و هر گروه دیگه ای که توی تربیت یه نسل تأثیر دارن . . .



چه دخترایی قراره بعد ها مادر بشن ؟ بهش فکر کردیم ؟ اون دخترا الان به چه چیزایی فکر میکنن ؟ تو ذهنشون چی میگذره ؟ نسل آینده ما قراره با چه ذهنیت هایی تربیت بشن ؟ مادران آینده و دختران امروز سرزمین من !! ۶ ماهه دارم بهشون فکر میکنم !! به دین و مذهب مربوط نمیشه !! هر دین و مذهبی که داشته باشیم نباید این موضوع برای ما مهم باشه ؟! نباید فرهنگ برای ما مهم باشه ؟ تا حالا یه ثانیه بهش فکر کرده بودیم ؟ نسل آینده ما رو کی باید تربیت کنه ؟ یه کار دیگه کنیم !! به مادرمون یه نگاه بندازیم !! به رفتارش به طرز فکرش !! نتیجش میشیم ما !! به خودمونم یه نگاه بندازیم !! دوست داریم بچه هامون چجوری باشن ؟ بهتر از ما ؟ بدتر از ما ؟ قراره چجوری از ما بهتر بشن ؟ بهش فکر کردیم ؟!!

بابت این عکس خیلی شرمنده ام ولی به نظرم نیازه . . .



نیازه که یکم به خودمون بیایم !!! نیازه که یکم بیشتر فکر کنیم . . . نیازه تا دخترای سرزمین من نگران خودشون باشن !! نگران باشن که چی تو ذهنشون میگذره !! نگران باشن برای ذهن ، فکر و فرهنگشون !! نگران باشن برای نسل آیندشون !!

توصیه شده برای شما ، قسمت پنجم ( چیکار داره انجام میده ؟ )

متأسفانه فاصله زمانی بین این قسمت و قسمت قبلی یکم زیاد شده و با توجه به اینکه این قسمت یه جورایی پایان بخش اول از مجموعه مطالب توصییه شده برای شما  حساب میشه پیشنهای میکنم یه سری به قسمت های صفر ، یک ، دو ، سه و چهار بزنید تا پیوستگی موضوعی تو ذهنتون بوجود بیاد بریم ببنیم داستان پول دراوردن شما به کجا میرسه . . .


داستان سایت ، و شبکه اجتماعی فرضی شما رو میتونیم تا چند قسمت دیگه بنویسم ، بنویسم که چه‌جوری کم کم دولت شما رو مجبور میکنه تا باهاش همکاری کنید ، چه‌جوری قسمت عمده سهام شبکه اجتماعی شما رو میخره و چه‌جوری با داشتن اطلاعات شبکه اجتماعی شما و بقیه شبکه‌های اجتماعی و سرویس دهنده های وب یه سلطه اطلاعاتی تمام و کمال برای خودش درست میکنه !! اما فکر کنم تا همینجا کافیه و باید به سؤالات اصلی که تو قسمت صفر پروژه مطرح شدن پاسخ بدیم و اگه به این نتیجه رسیدسم که مشکلی وجود داره یه راه حل براش ارائه بدیم .

فکر میکنم تا اینجا کاملاً به این سؤال که یه سرویس دهنده وب مثل یوتوب ، اپل استور ، پلی استور و . . . چه‌جوری یه سری نرم‌افزار ، فیلم و . . . رو در قسمتی به نام Recommended for you به شما نشون میده و به احتمال زیاد شما هم از این قسمت خوشتون میاد ، برای هر کدوم از افرادی که توی اون سایت ، شبکه اجتماعی یا سرویس دهنده وب یه شناسه کاربری دارن فضایی در نظر گرفته شده تا تمام اطلاعات شخصیتی ، هویتی ، علایق ،دوستان ، خانواده و هر چیز دیگه ای که میتونه به شناخت کامل اون فرد کمک کنه در اون ذخیره بشه ، این اطلاعات توسط نرم‌افزار های بسیار هوشمند بازخوانی و مرتب میشن تا یه تصویر بسیار کامل از اون شخص در اختیار اون سرویس دهنده وب قرار داشته باشه و با توجه به همون تصویره که صفحه های با عنوان Recommended for you به شما نشون داده میشه ، وجود چنین صفحه هایی به خودی خود چیز بد و نگران کننده ای نیست اما وقتی ما به این موضوع فکر کنیم که این اطلاعات میتونه دست چه افرادی بیافته مسأله بسیار جدی و حساس میشه ، مسأله ای که کاملاً جای نگرانی داره و نیاز داره که خیلی بیشتر بهش فکر کنیم . . .

مثلا همین گوگل . . . وقتی به گوگل فکر میکنم واقعاً مغزم داغ میشه . . . به اینکه گوگل دقیقاً داره چیکار میکنه ، اینکه دقیقاً چیکار میتونه انجام بده !!! به این گراف بسیار ساده‌ای که کشیدم دقت کنید :


چنتا از سرویس های گوگل رو در حالی که با شناسه کاربریتون لاگ این بودین استفاده کردین ؟ چه چیزایی سرچ کردین ؟ در زمان هایی که جی پی اس گوشیتون روشن بوده کجا ها رفتین ؟ از روی نقشه گوگل چه مسیر هایی رو انتخاب کردین ؟ چه روزنامه ها و مجلاتی رو با استفاده از کتاب خوان و خبر خوان گوگل میخونید ؟ چه ویدئو هایی رو از سرویس یوتوب نگاه کردین ؟ ایمل هایی که فرستادید ؟ از کیا ایمیل دریاف میکنید ؟ چت های خصوصی با هنگ اوت ؟ عجب سرویس ترجمه ای داره گوگل !!! تقویمش که دیگه عالیه همه چیز توش ثبت میشه ، تمام تولد ها ، قرار ها ، اتفاقات مهم . . . . داشت یادم میرفت گوگل شبکه اجتماعی هم داره !! یه شبکه اجتماعی با ساختار حلقه ای !! هر شخص تو یه حلقه قرار میگیره ، حلقه دوستان ، حلقه خانواده ، حلقه عمومی و . . . . فکر کنم گوگل ما رو بهتر از خودمون میشناسه


برای اینکه موضوع روشنتر بشه کافیه بدونیم که درآمد سالانه گوگل چقدره ؟ مگه گوگل درآمد هم داره اصلاً ؟ همه سرویس هاش که رایگان ارائه میشه ؟ پس درآمدش از کجا میاد ؟

گوگل تو سال ۲۰۱۲ در حدود ۵۰ میلیارد دلار درآمد داشته !!! گوگل تو همون سال از دید فایننشل تایمز جهانی جزو ۲۰ شرکت برتر از نظر ارزش بازار سهام قرار میگیره !! نمیخوام بگم تمام پولی که گوگل بدست میاره از راه جاسوسیه اطلاعات مردمه ولی با توجه به چیزایی که گفتیم حق داریم کاملاً به گوگل و سرویس هاش مشکوک باشیم ، سرویس هایی که هر روز دارن بیشتر میشن . . .

«پایان بخش اول »


پ.ن: امیدوار بخش اول تونسته باشه ما رو به خودمون بیاره تا یکم بیشتر درباره چیزایی که هر روز داریم ازشون استفاده میکنیم فکر کنیم ، تو بخش دوم راه حل هایی برای استفاده امن تر از اینترنت ارائه خواهیم داد . انشاءالله


جنگ

کتاب های تاریخ دبستان و راهنمایی رو یادتونه ؟ تا اونجا که من یادمه بیش از ۷۰ درصد کتاب درباره جنگ بود !! جنگ سلسله های مختلف پادشاهی در ایران ، این سلسله با جنگ اون سلسله رو کنار میزد !! جنگ های دوره پیامبر (ص) ، جنگ و فتوحات مسلمانان و بعدشم که درباره حمله مغول ها به ایران و جنگ های ایران با عثمانی ، اشغال ایران توسط روسیه و انگلیس ، جنگ با فلان کشور  و جنگ جهانی اول و دوم و . . . این اواخر هم جنگ ویتنام ،‌جنگ خلیج ، جنگ های داخلی در قاره آفریقا ، جنگ تو افغانستان ،‌جنگ تو عراق ، جنگ تو سوریه ، جنگ تو غزه ، جنگ تو لبنان و جنگ تو لیبی ، جنگ تو یمن و جنگ و جنگ و جنگ و جنگ . . .  یه جورایی انگار داشتیم تاریخ جنگ های بشر رو میخوندیم !!!!
جنگیدن قبیله هایی که ما امروزه بهشون وحشی و بدون تمدن میگیم رو یه جورایی توجیه میکنیم ، میگیم اونا تمدن نداشتن !! بعد یهو میبینیم که ای بابا بزرگترن کشور های متمدن اون دوران یعنی ایران رو روم هم با اون همه تمدن با هم حسابی جنگیدن !! خب پس این تمدن به چه دردشون خورد ؟ اصلا اون موقع رو بیخیال اونا همه عقب مونده بودن . . . الان چرا باهم میجنگیم ؟ مگه جنگ فقط هزینه و خرابی به همراه نداره ؟ الان که همه دنبال هزینه و خرابی کمتر هستن چرا ؟ مگه الان دیگه خیلی متمدن نشدیم ؟ الان چه فرقی با اون دوران که قبیله ها باهم میجنگیدن داریم ؟



بعد جنگ جهانی دوم با اون همه کشته ، هزینه و خرابی کلی نشستن و فکر کردن تا یه چیزی به اسم سازمان ملل درست کنن تا دیگه کشورا باهم نجنگن ، شورای امنیت هم که یه جور محکم کاری بود ، بعدشم ناتو و هزار تا گروه و دسته و این چیزا . . . ولی هر روز وضع خراب تر شد !!! جالب نیست ؟ این همه کار کردیم که جنگ نشه ُ هیچ فایده ای نداشت !! اصلا انگار یه جورایی جنگ رو دوست داریم !! باور کن !! همه ی ما دوست داریم به جون هم بیافتیم . . . کتاب تخیلی مینیویسیم توش کلی جنگ داره . . . فیلم تخیلی میسازیم که میتونه درباره هر چیزی باشه ولی باز دوباره همش درباره جنگه ، بازی میسازیم فقط با موضوع جنگ . . . این داشتان جنگ چیه واقعا ؟



بعد از هرکی میپرسی میگه جنگ بده . . . .همه میدونن نتیجه جنگ چیه ، همه میدونن بده ، همه این بد بودن رو به زبون میارن ، خیلیا هم راضی به راه افتادن جنگ نیستن ولی انگار نمیشه !! همه جور سیستمی هم امتحان کردیم ، پادشاهی ، سرمایه داری ُ کومونیستی ، سوسیالیستی ، مشروطه ، جمهوری ، دمکراتیک و هزار تا چیز دیگه . . . انگار یه چیزی این وسط کمه ! انگار یه دست پنهانی از اول تاریخ تا الان داره سعی میکنه که انسان ها با هم بجنگن ، از همون اولش که بین دوتا برادر جنگ بوجود اورد تا الان . . . همیشه جنگ !! این جنگ ها کی قراره تموم بشه ؟ چی قراره باعث تموم شدن این جنگ ها بشه ؟ کی میتونه این همه جنگ رو به آخر برسونه ؟ نقشه بشر برای این که این جنگ ها یه روز تمو بشه چیه ؟ اصلا نقشه ای داریم ؟ او دست پنهانی کی قراره قطع بشه ؟ اگه راستشو بخواین دیگه نقشه ای نمونده !! هرچی بلد بودیم رو انجام دادیم ، فقط یه راه دیگه هست . . . وحدت !! وحدت و یگانگی واقعی ، هیچ دوتا دولتی نباشن که با هم بجنگن . . . هیچ دو نفری سر قدرت با هم مسابقه ندن ، حکومت تمام دنیا به دست شخصی سپرده بشه که همه ی دنیا بهش ایمان داشته باشن ، همه بتونن بهش اعتماد کنن ، هیچکس از اون شخص بهتر نباشه . . . همه مردم به یه ایدئولوژی یکسان برسن ، همه یه جور روش زندگی رو درست بدونن ، همه یه دین داشته باشن ، در این صورت دیگه کسی با کسی نمیجنگه !!!


خب سوال مهم اینجاست : اون روش زندگی چیه ؟ اون دین چه دینیه ؟ اون شخص چه کسی میتونه باشه ؟ اون شخص باید چه خصوصیاتی داشته باشه ؟ اگه اون شخص اشتباه کنه و دوباره دو دسته گی و جنگ شروع بشه چی ؟ اصلا اون شخص میتونه اشتباه کنه ؟ اون شخص رو از کجا پیدا کنیم ؟ چجوری باید به اون دولت واحد جهانی دست پیدا کنیم ؟

حداقل میتونیم به این سوالات کمی بیشتر فکر کنیم . . .


إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّـهُ وَرَ‌سُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَ‌اکِعُونَ ﴿٥٥سورة المائدة

سرپرست و ولیّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده‌اند؛ همانها که نماز را برپا می‌دارند، و در حال رکوع، زکات می‌دهند.

محور مختصات

چند وقتیه میخوام درباره این محور مختصات چند کلمه ای براتون بگم ، ماجرای محور مختصات یه موضوع ساده اما بسیار مهمه که ممکنه هر روز باهاش برخورد داشته باشیم ، حداقل افرادی اهل بحث و مکالمه های همراه با نتیجه گیری باشن به این مورد خیلی برخورد میکنن و بعضا از این موضوع محور مختصات اطلاع دارن ولی اگه کسی اهل بحث باشه و درباره محور مختصات چیزی ندونه با مشکلات جالب و غیر قابل حلی روبرو میشه !!!
با یه مثال ساده ریاضیات که همه تو دوران دبیرستان درسشو داشتن شروع میکنیم ، فکر کنید که ما یه نقطه دقیقا وسط یه صفحه کاملا سفید داریم ، معلم از شما میخواد که مختصات اون نقطه رو مشخص کنید ( به حالت دو بعدی ) ، شما اولش گیج میشید و از معلم سوال میکنید که محور مختصات کجاست ؟؟؟ تا محور مختصات نباشه و ندونیم محور مختصات کجاست  به هیچ عنوان نمیشه معلوم کرد که اون نقطه دقیقا کجا قرار گرفته !!!! معلم در جواب به شما میگه که هرکسی میتونه محور مختصات رو هرجایی که خواست بکشه !!! من حدس میزنم که شما محور مختصات رو اینجوری رسم کنید :


در این صورت نقطه ای که در وسط صفحه وجود داره تو قسمت مثبت محور مختصات قرار میگیره ، اما دوست بقل دستی شما دوست داشته تا محور مختصاتش رو اینجوری رسم کنه :



با این محور مختصاتی که بقل دستی شما رسم کرده همون نقطه ی وسط صفحه کاملا تو قسمت منفی محور مختصات افتاده ، سوال مهم اینجاست که آیا شما دونفر میتونید سر این موضوع با هم بحث کیند که کدومتون محور رو درست کشیدید و مختصات کدومتون درسته ؟؟؟؟
یکم از فضای کلاس ریاضی خارج بشیم و به دنیای واقعی برگردیم ، اما این مثال خیلی خوب رو گوشه ذهنتون نگه دارید !! وقتی داریم با یه نفر دیگه بحث علمی یا هر مدل بحث دیگه ای انجام میدیم تا به یه نتیجه برسیم ، این موضوع محور مختصات بسیار مهم میشه !! فرض کنید تو مثال بالا اون نقطه وسط صفحه سفید ربا و نوزول باشه ( اسم با کلاس امروزیش میشه وام با بهره ) ، تعریف ربا تو همه جای دنیا تقریبا مشخصه ( یعنی این که شما یه پولی رو به یه نفر قرض میدین و مشخص میکنید که در زمان تحویل طرف باید مقدار بیشتری پول به شما پس بده و اگه نتونه در اون زمان تعیین شده پول پس بده هر روز اون مقدار بیشتر میشه ) ، حالا فرض کنید که یه نفر از ما میپرسه که ربا و گرفتن سود و بهره روی پولی که قرض دادیم کار خوب ، پسندیده و درستیه یا نه ، اینجاست که بحث محور مختصات بوجود میاد !!! محور مختصات ما اینجا دین ، اعتقاد و روش فکری ماست !!! چجوری ؟ به این صورت که اگه شما به نظام سرمایه داری و اصالت سود و سرمایه اعتقاد داشته باشید وضعیت حور مختصات و اون نقطه سیاه دقیقا مثل عکس اول میشه ، یعنی ربا یه کار خوب و پسندیده به حساب میاد که تو قسمت مثبت محور مختصات شما قرار داره !!! ولی اگه شما به اسلام و اقتصاد اسلامی اعتقاد داشته باشید وضعیت محور مختصات و نقطه سیاه رنگ مثل شکل دوم میشه ، یعنی ربا یه کار خیلی بد و ناپسند میشه که در قسمت منفی محور مختصات قرار داره !!!!



حالا باید بریم سراغ اون سوال مهمی که چند خط بالاتر پرسیدیم : آیا این دو نفر که یکیشون کاملا به سرمایه داری معتقده و اون یکی به اصول اسلامی اعتقاد داره میتونن با هم درباره این موضوع بحث کنن که ربا خوب و پسندیدست یا بد و ناپسنده ؟!؟ اگر با هم بحث کنن به نتیجه ای میرسن یا نه ؟
بحث این دو نفر به احتمال زیاد کاملا بی نتیجه خواهد بود ، مگر این که بگردن و یه محور مختصات مشترک پیدا کنن و سر محل و مختصات اون نقطه سیاه به یه نتیجه مشترک برسن ، در غیر این صورت این دو نفر هیچ وقت به نتیجه نمیرسن !!!
این پیدا کردن محور مختصات مشترک یکی از مهمترین مشکلات در هر زمینه ای !!! مخصوصا در زمینه فرهنگ و تفکر !! هی میخوایم به طرف بقبولونی که حجاب چیز خوبیه در صورتی که طرف اصلا اسلام رو قبول نکرده که بخواد به حجاب داشتن یا نداشتنش فکر کنه !! حالا هی با طرف صحبت کن و واسش دلیل و مدرک از قرآن ، حدیث و سیره اهل بیت (ع) بیار که آقا یه زن مسلمان باید حجاب داشته باشه !!! طرف هنوز خدا و پیغمبر رو قبول نداره که بخوای از قرآن براش دلیل بیاری !!!
حالا اگه طرف اصلا خودشم ندونه که محور مختصاتش کجاست و یه چهارچوب فکری درست و مشخص برای خودش نداشته باشه ، یعنی محور مختصات متغییر !!!! در این صورت کار خیلی خیلی سخت میشه و این شخص به احتمال زیاد هیچ حرفی رو غیر از حرف خودش قبول نخواهد کرد !!
پس قبل از وارد شدن در هر بحثی اول طرف مقابلتون رو بررسی کنید که آیا یه محور مختصات مشخص داره یا نه و این که میتونید یه محور مختصات مشترک پیدا کنید و طبق اون محور با هم شروع به بحث کنید ؟! در غیر این صورت اصلا وارد بحث نقطه به نقطه نشید و سعی کنید تا محور های مختصات شخص مقابل رو درست کنید !!!! ( اول طرف رو مسلمون کنید بعد بهش بگید که ربا چیز خوبی نیست !! )

پ.ن : ببخشید که طولانی شد ، فکر کنم ه ارزشش رو داشت