کمی بیشتر

کمی بیشتر

بیا تا کمی بیشتر فکر کنیم
کمی بیشتر

کمی بیشتر

بیا تا کمی بیشتر فکر کنیم

جنگ

کتاب های تاریخ دبستان و راهنمایی رو یادتونه ؟ تا اونجا که من یادمه بیش از ۷۰ درصد کتاب درباره جنگ بود !! جنگ سلسله های مختلف پادشاهی در ایران ، این سلسله با جنگ اون سلسله رو کنار میزد !! جنگ های دوره پیامبر (ص) ، جنگ و فتوحات مسلمانان و بعدشم که درباره حمله مغول ها به ایران و جنگ های ایران با عثمانی ، اشغال ایران توسط روسیه و انگلیس ، جنگ با فلان کشور  و جنگ جهانی اول و دوم و . . . این اواخر هم جنگ ویتنام ،‌جنگ خلیج ، جنگ های داخلی در قاره آفریقا ، جنگ تو افغانستان ،‌جنگ تو عراق ، جنگ تو سوریه ، جنگ تو غزه ، جنگ تو لبنان و جنگ تو لیبی ، جنگ تو یمن و جنگ و جنگ و جنگ و جنگ . . .  یه جورایی انگار داشتیم تاریخ جنگ های بشر رو میخوندیم !!!!
جنگیدن قبیله هایی که ما امروزه بهشون وحشی و بدون تمدن میگیم رو یه جورایی توجیه میکنیم ، میگیم اونا تمدن نداشتن !! بعد یهو میبینیم که ای بابا بزرگترن کشور های متمدن اون دوران یعنی ایران رو روم هم با اون همه تمدن با هم حسابی جنگیدن !! خب پس این تمدن به چه دردشون خورد ؟ اصلا اون موقع رو بیخیال اونا همه عقب مونده بودن . . . الان چرا باهم میجنگیم ؟ مگه جنگ فقط هزینه و خرابی به همراه نداره ؟ الان که همه دنبال هزینه و خرابی کمتر هستن چرا ؟ مگه الان دیگه خیلی متمدن نشدیم ؟ الان چه فرقی با اون دوران که قبیله ها باهم میجنگیدن داریم ؟



بعد جنگ جهانی دوم با اون همه کشته ، هزینه و خرابی کلی نشستن و فکر کردن تا یه چیزی به اسم سازمان ملل درست کنن تا دیگه کشورا باهم نجنگن ، شورای امنیت هم که یه جور محکم کاری بود ، بعدشم ناتو و هزار تا گروه و دسته و این چیزا . . . ولی هر روز وضع خراب تر شد !!! جالب نیست ؟ این همه کار کردیم که جنگ نشه ُ هیچ فایده ای نداشت !! اصلا انگار یه جورایی جنگ رو دوست داریم !! باور کن !! همه ی ما دوست داریم به جون هم بیافتیم . . . کتاب تخیلی مینیویسیم توش کلی جنگ داره . . . فیلم تخیلی میسازیم که میتونه درباره هر چیزی باشه ولی باز دوباره همش درباره جنگه ، بازی میسازیم فقط با موضوع جنگ . . . این داشتان جنگ چیه واقعا ؟



بعد از هرکی میپرسی میگه جنگ بده . . . .همه میدونن نتیجه جنگ چیه ، همه میدونن بده ، همه این بد بودن رو به زبون میارن ، خیلیا هم راضی به راه افتادن جنگ نیستن ولی انگار نمیشه !! همه جور سیستمی هم امتحان کردیم ، پادشاهی ، سرمایه داری ُ کومونیستی ، سوسیالیستی ، مشروطه ، جمهوری ، دمکراتیک و هزار تا چیز دیگه . . . انگار یه چیزی این وسط کمه ! انگار یه دست پنهانی از اول تاریخ تا الان داره سعی میکنه که انسان ها با هم بجنگن ، از همون اولش که بین دوتا برادر جنگ بوجود اورد تا الان . . . همیشه جنگ !! این جنگ ها کی قراره تموم بشه ؟ چی قراره باعث تموم شدن این جنگ ها بشه ؟ کی میتونه این همه جنگ رو به آخر برسونه ؟ نقشه بشر برای این که این جنگ ها یه روز تمو بشه چیه ؟ اصلا نقشه ای داریم ؟ او دست پنهانی کی قراره قطع بشه ؟ اگه راستشو بخواین دیگه نقشه ای نمونده !! هرچی بلد بودیم رو انجام دادیم ، فقط یه راه دیگه هست . . . وحدت !! وحدت و یگانگی واقعی ، هیچ دوتا دولتی نباشن که با هم بجنگن . . . هیچ دو نفری سر قدرت با هم مسابقه ندن ، حکومت تمام دنیا به دست شخصی سپرده بشه که همه ی دنیا بهش ایمان داشته باشن ، همه بتونن بهش اعتماد کنن ، هیچکس از اون شخص بهتر نباشه . . . همه مردم به یه ایدئولوژی یکسان برسن ، همه یه جور روش زندگی رو درست بدونن ، همه یه دین داشته باشن ، در این صورت دیگه کسی با کسی نمیجنگه !!!


خب سوال مهم اینجاست : اون روش زندگی چیه ؟ اون دین چه دینیه ؟ اون شخص چه کسی میتونه باشه ؟ اون شخص باید چه خصوصیاتی داشته باشه ؟ اگه اون شخص اشتباه کنه و دوباره دو دسته گی و جنگ شروع بشه چی ؟ اصلا اون شخص میتونه اشتباه کنه ؟ اون شخص رو از کجا پیدا کنیم ؟ چجوری باید به اون دولت واحد جهانی دست پیدا کنیم ؟

حداقل میتونیم به این سوالات کمی بیشتر فکر کنیم . . .


إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّـهُ وَرَ‌سُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَ‌اکِعُونَ ﴿٥٥سورة المائدة

سرپرست و ولیّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده‌اند؛ همانها که نماز را برپا می‌دارند، و در حال رکوع، زکات می‌دهند.

تجارت پرتغالی ، قسمت هفتم ، جنوب شرق آسیا

تمام سعی و تلاشم  اینه که مطالب دنباله دار رو در یه فاصله زمانی مشخص روی وبلاگ منتشر کنیم ، تو این قسمت از تجارت پرتغالی به صورت خلاصه با وضعیت تجاری ، اقتصادی و فرهنگی جنوب شرق آسیا در دوران اوج تمدن و حکوت اسلامی و قبل از هجوم استعمار گران به کشور های اسلامی بیشتر آشنا میشیم ، اگه مطالب قبلی رو نخوندین پیشنهاد میکنم تا حتما با جستجو توی وبلاگ اونا رو پیدا کنید و یه نگاهی بهشون بندازید :
   

    مورخین سده هفتم هجری / سده سیزدهم میلادی را دوران گسترش اسلام در مالزی می دانند. این موج فرهنگی چنان گستره و عمق داشت که در استانه سده پانزدهم میلادی سواحل مالاکا را که از اوابل سده دوم هجری / سده هشتم میلادی کانون تکاپوی تجار ایرانی و عرب بود ، به مرکز اصلی اسلام در خاوردور بدل ساخت. ایرانیان در این میانه سهمی بسزا داشتند و نقشی سترگ و ماندگار در اشاعه فرهنگ اسلامی – ایرانی در آسیا و آفریقا ایفا نمودند.

ابن بطوطه به جزیره جاوه می‌رسد : نایب صاحب البحر ( جانشین فرمانده نیروی دریایی ) جاوه فردی است به نام بهروز ؛ و سایر رجال عالیرتبه که به استقبال ابن بطوطه می‌آیند قاضی امیر سید شیرازی و تاج الدین اصفهانی و جمعی دیگر از فقها هستند. ابن بطوطه به سوماترا می‌رود ؛ شهری بزرگ و نیکو . حکمران جاوه مسلمای است شافعی مذهب و دوستدار فقها ، :ّ آنان برای قراءت قرآن و مباحثه پیش او می‌روند . . . مردی فروتن است که برای نماز جمعه پیاده می آید.

نفوذ فرهنگ اسلامی – ایرانی در جزایر اندونزی و مالزی را از سنگ قبر هایی می‌توان دریافت که در آن نام های ایرانی و اشعاری از سعدی حک شده است. مورخین می‌نویسند حکایات محمد حنفیه در مالزی رواج بسیار داشت و برای رفع خطر و افزایش محصول خوانده می شد. در تواریخ مالایا آمده است که چون در سال ۹۱۷ ق / ۱۵۱۱ م . پرتغالی ها مالالکار را محاصره کردند ، برای دفع شر پرتغالیان متجاوز حکایات محمد حنفیه می خواندند.



مقصد بعدی ابن بطوطه چین است. او به بندر معظم « زیتون » ( تسه ئو تون ُ فوکیدو کنونی ) می‌رسد که این نیز از کانون های مهم تکاپوی تجار ایرانی است. قاضی مسلمان شهر ، تاج الدین اردبیلی مردی فاضل و کریم است و شیخ السلام کمال الدین عبد الله اصفهانی از صلحای روزگار. شرف الدین تبریزی از بزرگان تجار شهر ، تاجری خوش معامله است که قرآن را از حفظ داشت و زیاد به قراءت آن می پرداخت. از مشایخ بزرگ این بندر برهان الدین کازرونی است که در بیرون شهر در زاویه ای [ یه جور خانقاه ] مقیم است.


همونطور که خوندید بنادر اصلی و مراکز مهم تجاری کاملا تحت تأثیر فرهنگ تجار مسلمان قرار داشتن و تجارت با صلح کامل و عادلانه در تمام آسیا در جریانه ، منتظر قسمت های بعدی باشید