کمی بیشتر

کمی بیشتر

بیا تا کمی بیشتر فکر کنیم
کمی بیشتر

کمی بیشتر

بیا تا کمی بیشتر فکر کنیم

تجارت پرتغالی ، قسمت پنجم ، آلوارس کابرال

چون این قسمت طولانی شده بهتره که سریع تر بریم به اصل مطلب برسیم ، فقط اینو میگم که برای خوندن قسمت های قبلی به تگ « تاریخی » مراجعه کنید :


    واسکو داگاما تصادفاً کالیکوت را به عنوان مقصد سفر دور و دراز خویش برنگزید ،‌این نقطه‌ای بود که پرتغالی ها از پیش آن را شناسایی کرده بودند. قریب به دوازد سال پیش ، به سال ۱۴۸۶ یک مسافر یا جاسوس پرتغالی به نام پدرو داکاویلام به کالیکوت سفر کرده و در بازگشت آوازه ثروت و شوکت آن را به گوش کانون های سیاسی و مالی پرتغال رسانیده بود. این نخستین سفر یک اروپایی به هند است و از اینروست که کالیکوت را اولین نقطه هند می‌دانند که یک اروپایی به آن گام نهاده است. [ یعنی از اولین باری که یه اروپای پاش به هند باز شد فقط ۵۲۹ سال میگذره ، ۵۲۹ سال پر از نکبت و استعمار برای هندوستان با تمدن چند هزار ساله ] . واسکو داگاما آنگاه به بنادر کوچن و کانانور ، در ساحل مالابار رفت و سپس راهی پرتغال شد.

چنانکه خواهیم دی ، سفر گاما به بندر کوچن در بنیانگذاری امپراتوری مستعمراتی غرب در قاره آسیا از اهمیت جدی برخوردار است ، زیرا کمی بعد در این منطقه که مانند سایر مناطق جنوبی هند آن زمان ، در زیر نظارت حکومتی مقتدر قرار نداشت نخستین گروه‌های مهاجر یهودی ، به همراه بردگان آفریقایی شان ، مستقر شدند وبه رهبری یهودی به نام گاسپار داگاما ( یوسف عادل ) به‌به پایگاهی استوار برای استعمار پرتغال در منطقه بدل گردید . تعلق واسکو داگاما به مرکز مهم سیاسی و تجاری کوچن تا بدانجا بود که بعد ها وی در همین منطقه درگذشت.

چند ماه پس از بازگشت گاما به لیسبون ، « مانوئل ثروتمند » پادشاه پرتغال ، ناوگانی بزرگ و مجهز مرکب از ۱۳ کشتی به فرماندهی ماجرارجویی به نام پدرو آلوارس کابرال روانه شرق کرد ، و این بار با هدف تسخیر !! کابرال که در این سفر گاسپار یهودی نیز همراه او بود ، به اشتباه راه غرب را پیش گرفت و در ۲۲ آوریل سال ۱۵۰۰ میلادی به سواحل برزیل رسید ،متفرعنانه آن را به نام مانوئل تملک کرد و آنگاه راهی هند شد [ زیاد تعجب نکنید تو اون دوره بهعلت نبود امکانات و تجربی بودن دریانوردی از این اتفاق زیاد می افتاده :) ] . چنین بود که کابرال با نام « کاشف برزیل » جایگاه افتخار آمیزی در تاریخ معاصر غرب یافت!


کابرال با دعاوی دور و دراز به کالیکوت رسید . متکبرانه از حکمران هندو خواستار اخراج تجار مسلمان از این بند شد و آنگاه که وی را با خفت و خواری راندند ( و نمی‌دانیم چه کرد که گویا تنی چند از همراهانش نیز به قتل رسیدند ) در کوچن مستقر شد و نخستین قرارگاه پرتغالی ها را در آنجا به پا کرد ؛ به کمک یهودیانی که همراه او بودند و بردگانی که از سواحل آفریقا به اسارت گرفته بودند . اینان به یقین نیاکان یهودیان سفید و ساه پوست کنونی کوچن اند. کوچن در سده های بعد ، چه در زمان پرتغالی ها و چه در زمان انگلیسی‌ها ، یکی از پایگاه های اصلی یهودیان در اقیانوس هند و مرکز مهم فروش برده در مشرق زمین بود [ به این فروش برده توجه ویژه ای داشته باشین ] .


پ.ن : داره کم کم جالب میشه

The Equalizer

کاملا اتفاقی و بدون هیچگونه برنامه ریزی قبلی این فیلم رو دانلود کردم ، اگه راستشو بخواین از بازیگر نقش اولش فیلمای خیلی خوبی دیدم و امتیاز فیلم هم ۷.۵ از ۱۰ بود واسه همین وسوسه شدم که دانلودش کنم ، بی خبر از همه جا فیلمو دیدم ، فیلم هرچی جلوتر میرفت پیامش واضح تر میشد :



اشتباه نکنید این که تو دستشه اسلحه نیست تمام جالبی فیلم هم به همینه ، به تاریخ انتشارش توجه کنید ، ۲۶ سپتامبر ، توی لایه سطحی  و اولیه با یه فیلم جنایی و اکشن روبرو هستیم ، از این فیلما که قهرمان آمریکای فیلم یه مأمور مخفیه ولی هیچکس اینو نمیدونه و خب در آخر همه رو شکست میده و قهرمانانه از صحنه فیلم خارج میشه ، یه فیلم آمریکایی !! 

همه چیز مرتبه تا این که قهرمان داستان با یه دختر مظلوم روسی که به زور به کاراری بد رو اورده آشنا میشه و میفهمه داره توسط یه گروه مافیای روسی به این دختر و دخترای دیگه ای ظلم میشه .



قهرمان داستان که در ظاهر یه کارمند ساده و قانونمنده میره به مبارزه با آدم بدای اون گروه مافیای روسی و چون قبلا یه سرباز و جاسوس خیلی خفن آمریکایی بوده خیلی راحت چنتا از اون روسا رو با دست خالی میکشه  ، اما بعدا معلوم میشه پاشو گذاشته رو دم شیر و این چند نفر عضو یه گروه مافیای محلی کوچیک نبودن ، و قهرمان به اشتباه رئیس منطقه ای یه مافیای بین المللی روس رو کشته ، از اینجا داستان شروع میشه !



اون گروه مافیای بین المللی روس یه گروه از آدمای خفن رو میفرسته دنبال قهرمان قصه ی ما غافل از این که طرف خیلی خفنه و همش از دست اینا فرار میکنه و از اینا تلفات میگیره ، آخر سر کار به گروگان گیری توی یه فروشگاه خیلی بزرگ ( مثل هایپر استار ) میرسه و روسا چنتا از دوستا و همکارای قهرمان رو گروگان میگیرن ، اما باز هم قهرمان با دست خالی میاد و همه این روسا رو میکشه و دوستاش رو نجات میده ، در آخر هم قهرمان یه نفره میره روسیه و اونجا رئیس این باند بین المللی رو با دست خالی و بدون هیچ کمک و پشتیبانی میکشه .



خب کجای این فیلم مهم بود که ما تصمیم گرفتیم دربارش بنویسیم ؟؟! نکات جالب رو به صورت لیست مینویسیم :

۱. قهرمان داستان یه نیروی اطلاعاتی و امنیتی قدیمیه آمریکایه که خیلی خیلی ماهر و دقیقه و ۲۰ سال پیش برا خودش کسی بوده اما الان یه زندگی عادی و مخفی داره ُ مثل یه جور قدرت قدیمی و قوی که تا وقتی که نیاز نباشه فعال نمیشه ، یادگاری از گذشته .

۲. گروه مافیای روسی بسیار شیطانی ، خشن ، بی احساس و مغرور نشون داده میشه که داره حسابی از آمریکا پول درمیاره ، از راه های مختلف !!!

۳. داستان پلیسی نیست و یه جور انتقام گیری شخصیه .

۴. قهرمان داستان از هیچ اسلحه استفاده نمیکنه ، هیچی !! اونی هم که تو پوستر فیلم دستشه یه دستگاه میخ کوب برقیه .

۵. قهرمان خیلی راحت شروع میکنه به بهم ریختن کاسبی روس ها توی شهر ، اول پولاشون رو میگریه بعد هم نفتکشو ، انبار سوخت و لوله انتقال سوختشون رو منفجر میکنه ، یه جورایی داستان برعکس میشه به جای این که روسا دنبال این باشن این شروع میکنه به تهدید کردن و از بین بردن روسا و بهشون هشدار میده که بیخیال کارایی که میکردن بشن ولی روسا دست بردار نیستن.

۶. اوج داستان فیلم توی اون فروشگاه بزرگه جایی که قهرمان داستان با استفاده از اجناس فروشگاه تمام نیرو های مسلح و حرفه ای مافیای روس یا بهتر بگیم سربازای روسیه رو میکشه !! کاملا بدون اسلحه !!

۷. روس ها خیلی قوی هستن ولی به پای آمریکاییه نمیرسن .

۸. یه پلیس بد که در اول داستان به روس ها کمک میکرده با صحبت های قهرمان به صراط مستقیم برمیگرده و روس ها رو لو میده.

۹. دخترک مظلوم داستان در آخر فیلم در حالی که یه جور کاپشن با نقش پرچم آمریکا پوشیده میاد و به قهرمان میگه که از اون کارای بد که قبلا مجبور بوده انجام بده دست برداشته و مثل یه شهروند خوب داره زندگیشو میکنه.

۱۰. رئیس گروه مافیای روسی در آخر فیلم توی مسکو ، بدون اسلحه و توسط برق گرفتگی کشته میشه.


خب میشه گفت که آمریکا داره مثل همیشه از طریق هالیوود پیامش رو به دنیا میروسنه ، قهرمان تقریبا بی هویت داستان که در گذشته با همچین افرادی میجنگیده به همسر مرحومش قول داده که دیگه اینجوری نجنگه ولی با این رفتار روس ها مجبور میشه مثل قدیم بجنگه ، پیام فیلم بسیار واضح و روشنه ، آمریکا میخواد مثل گذشته های نه چندان دور جنگ اقتصادی رو با روسیه شروع کنه ، بدون اسلحه و با کمک تحریم ، بلوکه کردن اموال روسیه ، نخریدن نفت روسیه و با کالا های آمریکایی روسیه رو از پا دربیاره !! یه جورایی میشه جنگ سرد !!! اما این بار یه فرقی با دفعه ی قبل وجود داره ، اون بار مردم روسیه پشت دولتشون بودن اما این بار . . . .

فیلم هیچ صحنه ی چیز داری نداره ( خدا رو شکر ) ولی دیالوگاش اصلا مناسب کودکان و نوجوانان نیست ، در کل با خانواده نبینین بهتره ، این هم لینک دانلود فایل تورنت و زیرنویس فارسی .


منتظر نظراتتون هستم


پ.ن : خیلی خلاصه گفتم که طولانی نشه ، فیلم رو با دقت ببینید !

گروگانگیر . . .

این ماجرای گروگان گیری شهر سیدنی هم دیگه داره خیلی دامنه دار میشه ، میگن طرف ایرانیه ! مشکلات جنسی داشته ! مشکلات روانی داشته ! خودش به خودش میگفته عالم ! الان جزو داعش شده ! و هزار تا حرف و حدیث دیگه ُ در بین همه این حرف و حدیثا خبرگزاری فارس یه خبر خیلی جالب و تأمل برانگیز منتشر کرد که من رو به یاد یه آیه از قرآن انداخت ، اول خبر رو بخونیم :


دوتا نکته : ۱. به احتمال زیاد منظورش از رافضی ، شیعه و منظورش از مسلمان ، گروه های تکفیریه  ۲. تو متن این بیعت نامه از یه آیه قرآن « اطیعو الله . . . » و یک حدیث مشترک بین تمام فرقه های اسلامی « هر کس امام زمان . . . . » استفاده شده .
و اما آیه ای از قرآن که با خوندن این خبر بی اختیار به یادش افتادم این بود :

وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْ‌آنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَ‌حْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ ۙ وَلَا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَارً‌ا
سورة الإسراء آیه ۸۲
و از قرآن، آنچه شفا و رحمت است برای مؤمنان، نازل می‌کنیم؛ و ستمگران را جز خسران (و زیان) نمی‌افزاید.

این شخص هم قرآن میخونده و هم حدیث متواتر بین تمام فرقه های اسلامی رو بلد بوده اما این بلد بودن کاملا به ضررش شده ، دو حالت وجود داره یا از روی جهل دچار اشتباه شده و یا از رو عمد داره اشتباه معنی میکنه . . . .

لینک ها : فارس نیوز ، رویترز ، گاردین

توصیه شده برای شما ، قسمت اول ( از کجا میفهمه ؟ )

توی قسمت صفر یا همون شروع پروژه مثل بقیه پروژه ها چنتا سوال مطرح کردیم ، گفتیم که یه سایت  از کجا میتونه بفهمه که من کی هستم و چی دوست دارم ؟ و چنتا سوال دیگه ، اگه همین الان برید و یه سری به قسمت صفر بزنید ما میتونیم سریع تر بریم به مطالب این قسمت برسیم

تا اونجا که من تحقیق کردم یه سایت برای این که بفهمه ما کی هستیم و از کجا داریم به اون سایت وصل میشیم چهار  تا راه اصلی داره : ۱. آی پی ما رو میبینه  ۲. قبلا کوکی رو کامپیوتر ما گذاشته  ۳. ما تو اون سایت یه اکانت داشه باشیم که لاگ این باشه  ۴. یه سری کد مخرب جاوا هم هستین که اطلاعات مار رو به سایت میدن و این کد ها رو اون سایت رو دستگاه ما اجرا میکنه ، هر کدوم از این چهار تا روش رو یه مختصری توضیح میدیم و هدفمون هم اصلا این یست که یه متن فنی ۱۰۰٪ بدون عیب داشته باشیم .


۱. آی پی : هر کسی به اینترنت وصل میشه یه آی پی یا نشانه پروتکل اینترنت داره و از این این برای انجام کارهای ، ارسال و دریافت اطلاعات استفاده میشه که سایت مورد نظر بدونه کدوم کاربر چی درخواست کرده و چی رو باید به کی نشون بده ، اولین چیزی که از یه آی پی میشه فهمید اینکه کاربر داره از کدوم کشور وصل میشه و از کدون سرویس دهنه اینترنت استفاده میکنه ، دم دست ترین نومنه همین نظراتیه که شما روی وبلاگ میذارید ، توی قسمت مدیریت آی پی و کشوری رو که شما ازش به انترنت متصلید به من که ادمین سایت هستم نشون داده میشه ، اینم عکسش :


از این قابلیت آی پی برای تحریم هم استفاده میکنن ، به این صورت که مثلا سایت Spotify ایران رو تحریم کرده و بهش سرویس نمیده ، اگه به سایتش وارد بشید هم با این پیغام مواجه میشید :




البته چوی توی کشور ما اکثر سرویس دهنده های اینترنت آی پی های متغیر یا داینامیک ارائه میدن و ما با هر بار وصل شدن به انترنت آی پی مون تغییر میکنه پس از این نظر خیلی جای نگرانی نیست و سایت ها به این راحتی نمیتونن ما رو از روی آی پی دقیق بشناسن مگر این که یه نفر بخواد به صورت خاص ما رو رهگیری و هک کنه .

۲. کوکی : پروتکل HTTP یه پروتکل فراموش کاره ، یعنی هر دفعه که شما بهش فرمان میدید اون رو تو هیچ حافظه ای نگه نمیداره و هیچ ارتباطی بین فرمان ها برقرار نمیکنه ، خب این از نظر امنیتی خیلی خوبه ولی سرویس دهنده های وب این نوع فراموشکاری رو زیاد دوست ندارن و به نظرشون این فراموش کار بودن کار کاربر رو سخت میکنه و لذت استفاده از اینترنت رو پایین میاره واسه همین یه بسته اطلاعاتی به نام HTTP Cookie درست کردن ، سرویس دهنده وب ( همون سایت اینترنتی ) میاد و با توجه به اطلاعاتی که از مراجعات شما به اون سایت بدست میاره یه فایل چند کیلو بایتی به اسم کوکی رو رو یه قسمت از هارد دستگاه ما ( کامپیوتر ، تبلت ، موبایل و . . . ) ذخیره میکنه ، دفعه بعدی که شما به اون سایت وصل میشید اون سایت کوکی چند کیلوباتی رو که روی دستگاه شما ذخیره کرده بازخوانی میکنه و سایت رو برای شما شخصی سازی میکنه ، میشه گفت اون کوکی یک سری اطلاعات درباره ی این که شما دوست دارید اون سایت چجوری باشه رو تو خودش ذخیره میکنه .


 
برای مثال وقتی شما وارد سایت ورزش ۳ میشید میتونید جدول لیگ ها ی معتبر دنیا ( لیگ برتر انگلستان ، لالیگا و . . .  ) و برنامه بازی های اون لیگ رو روی اون سایت ببینید ، فرض کنید که شما طرفدار لیگ آلمان هستید ولی وقتی سایت رو باز می کنید سایت به صورت پیش فرض جدول لیگ انگلستان رو به شما نشون میده و شما هربار مجبورید تا لیگ آلمان رو انتخاب کنید و صبر کنید تا اون قسمت از سایت دوباره بارگذاری بشه ، اما سازندگان سایت ورزش ۳ میان و یه کوکی رو دستگاه شما  ذخیره می کنن با این موضوع که شما دوست دارید وقتی سایت رو باز میکنید لیگ آلمان رو ببینید ، بعد از اون تا زمانی که اون کوکی پاک نشه شما هر بار با اون دستگاه سایت ورزش ۳ رو باز کنید سایت برای شما شخصی سازی میشه و به صورت پیش فرض جدول لیگ آلمان رو میبنید ( چقد طولانی شد ) البته این فقط یه مثال ساده و ملموس بود و دامنه کار کوکی به همین جا ختم نمیشه .
یه نکته مهم درباره کوکی وجود داره و اون انیه که کوکی فقط و فقط روی دستگاه ذخیره میشه و اگه شما با یه دستگاه دیگه به اون سایت برید خبری از شخصی سازی نیست . در نهایت میشه گفت که یا سایت میتونه با استفاده از کوکی بفهمه که کی بهش وصل شده و این موضوع زیاد برای کارشناسان امنیت و کسانی که میخوان کاملا بدون شناسایی شدن تو اینترنت باشن خوشایند نیست ، یک سری از آنتی ویروس ها کوکی ها رو خطرناک میدونن و بعد از هر بار اسکن هرچی کوکی رو دستگاه شما ذخیره شده باشه رو پاک میکنن و البته این کار همچین هم بی دلیل و متعصبانه نیست چون در هر صورت کوکی یجور بستر برای جاسوسی و به خطر انداختن امنیت کاربر به حساب میاد ، در هر صورت شما میتونید به قسمت تنظیمات مرورگر اینترنت خودتون برید و هرجور که دوست دارید درباره کوکی ها تصمیم بگیرید



دیگه طولانی شد دوتا مورد بعدی رو تو قسمت دوم به زودی زود توضیح میدیم ، منتظر باشید . . . .

فصل پنجم

بسم الله الرحمن الرحیم

وبلاگ نویسی رو از سال ۱۳۸۹ شروع کردم ، تا این لحظه در چهار مرحله به لطف خدا بیش از ۱۲۰ تا مطلب تو سه تا وبلاگ مختلف نوشتم ، هدف کلی و اصلی هنوز تغییر نکرده « بیا تا کمی بیشتر فکر کنیم » ،به امید خدا فصل جدیدی از وبلاگ نویسی رو شروع می کنیم ، تو این فصل دوتا مطلب رو از فصل چهارم با خودمون میاریم ۱. تجارت پرتغالی ۲. توصیه شده برای شما ، این دوتا مطلب رو خیلی با دقت دنبال کنید فصل چهارم دو تا دستاورد بسیار خوب برای ما داشت ، استفاده از رسانه تصویری و یه تگ با عنوان « روش شناسی و شناخت فرآیند » ، که در این فصل جدید این دو مورد رو بیشتر خواهیم دید ، به علت یک سری اتفاقات ممکنه سرعت به روز شدن وبلاگ و نوشتن مطالب جدید مثل فصل قبلی بالا نباشه ولی تمام تلاشم رو میکنم که زود زود مطلب روی وبلاگ قرار بدم ، انشاءالله
و در نهایت یه کلییپ براتون آماده کردم که اگه دقیق بهش نگاه کنید میتونید بفهمید که در فصل پنجم بیشتر درباره چه مطالبی صحبت خواهیم کرد ُ این شما و این « جهل و غفلت » . . .



در فصل پنجم با ما باشید . . .