کمی بیشتر

کمی بیشتر

بیا تا کمی بیشتر فکر کنیم
کمی بیشتر

کمی بیشتر

بیا تا کمی بیشتر فکر کنیم

Istrolid

آخرین باری که درباره یه بازی کامپیوتری نوشتم ۳ سال پش همین موقع ها بود  [۵ خرداد ۱۳۹۲] تو انجمن های فارسی اوبونتو یه مطلب در خصوص بازی زیبا و ساده Ortho Robot و نحوه نصب و راه اندازیش توی سیستم عامل های گنو/لینوکسی نوشتم که اون موقع خوب هم ازش استقبال شد ، همون موقع ها یا چند وقت بعدش بود که Steam برای سیستم عامل های لینوکسی معرفی شد و مشکل بازی و گیم رو برای دوستداران لینوکس کاملا حل کرد . . .

حالا خلاصه من بعد از این همه مدت تازه استیم(Steam) رو نصب کردم . . . خوب بود ولی بازی خوباش همه پولی بودن !!! بازی های رایگان خوب هم زیاد داره ولی اکثرا حجم های بالایی دارن و دانلودکردنشون نیاز به یه اینترنت با حجم و پهنای باند زیاد داره . . .  بین این همه بازی یه بازی ساده نظرم رو جلب کرد !! یه بازی با حجم کمتر از ۱۰۰ مگابایت که توی دسته بندی بازی های استراتژی قرار داشت . Istrolid !!

بازی توی یه کهکشان خیالی  انجام میشه و حال و هوای فضایی داره و  در نگاه اول بسیار ساده به نظر میرسه ،  شما یک مقر فرماندهی به شکل یه دایره با چند مدل کشتی فضایی (Spaceships) دارید  و دشمن شما هم به همین صورت.  یه تعداد منطقه قابل تصرف هم در بازی وجود داره که با توجه به نوع مرحله تعداد این مناطق کم و زیاد میشن ، در ابتدا ۲ یا ۳ تا از این مناطق برای شما و حریفتونه و تقریبا همین تعداد منطقه وجود داره که برای هیچ گروهی نیست ، هر کسی که بتونه تمام این مناطق  رو تصرف کنه برنده بازی شده ، یعنی شما در عین حمله کردن باید دفاع هم بکنید تا مناطقی رو که بدست اوردید از دست ندید . . . مثل همه بازی های استراتژی دیگه شما مقدار پول محدودی در اول بازی دارید و میزان درآمد شما با توجه به تعداد مناطقی که تصرف کردید اندکی کم و زیاد میشه !!! بازی به دو صورت مرحله ای (Campaign
) و چند نفره (Multiplayer) قابل اجراست ، بهتره ابتدا در قسمت مرحله ای شروع به بازی کنید تا به اسلحه ها و در نهایت کشتی های فضایی بهتر دست پیدا کنیدو وقتی حرفه ای شدید میتونید از قسمت بازی چند نفره لذت ببرید


تا این جای کار همه چیز شبیه بازی های استراتژیک دیگست !! اما قسمت جالب بازی که نظر من رو به خودش جلب کرد ، بخش طراحی کشتی های فضایی بود !!! توی این بازی شما میتونید ۱۰ کشتی فضایی رو به سلیقه و نیاز خودتون طراحی کنید  !! برای هرکدوم اسلحه ، منبع تغذیه ، پیشرانه ، سپر و هرچیز دیگه ای که به نظرتون لازمه قرار بدید ، و فقط یه محدودیت دارید ، هزینه ساخت هر کشتی فضایی نباید بیشتر از از ۱۰۰۰ دلار بشه . . . حالا شما ارتش دلخواه خودتون رو دارید که به سلیقه و نیاز شما طراحی شده !!! نکته مهم اینه که در ابتدای بازی شما تمام وسائل ساخت کشتی رو ندارید و با جلو رفتن مرحله ها میتونید به وسایل بیشتر و مدرنتری برای ساخت کشتی های بهتر دست پیدا کنید و مرحله به مرحله کشتی های بهتر و کارامد تری بسازید . این قسمت  بازی منو یاد سیستم های متن باز اندخت که به کاربر  اجازه هرگونه شخصی سازی رو میده . . .


وقتی تصمیم گرفتم در خصوص این بازی توی وبلاگ بنویسم ، از Steam آدرس سایت بازی رو پیدا کردم ، وقتی وارد سایت بازی شدم ، در عین ناباوری دیدیم که امکان این وجود داره تا این بازی رو به صورت آنلاین و با استفاده از مرورگر های اینترنت بازی کنید فقط کافیه یه اکانت تو بازی بسازید و هرجایی که خواستید سایت بازی رو باز کنید و وارد بازی بشید . . .  این قابلیت دیگه خیلی خوب و دوستداشتنی بود.

در هرصورت من از انجام این بازی بسیار لذت میبرم و به شما هم پیشنهاد میکنم در اوقاتی که کار مهمی ندارید یه مقدار کمی وقتتون رو به بازی کردن این جور بازی هایی که آدم رو به فکر کردن وادار میکنه اختصاص بدین !! البته نه زیاد . . .

دلواپسا . . .

هفته ی پیش بود که اولین بار یه اصطلاح جدیدی رو از معلم ریاضی مدرسه ، که از دید بنده انسان بسیار متشخص ، فهمیده و معلم بسیار عالی هستن شنیدم ، یه لغت معمولی با یه معنی کاملا جدید !!! وقتی من از دفتر خودم وارد دفتر معاون پایه دوم دبیرستان شدم معلم ریاضی به شوخی به معاون پایه دوم گفتن : ایشون هم از «دلواپسا» هستن ؟! از همون ابتدا یه حدس هایی زدم که منظور معلم ریاضی از این «دلواپسا» چیه ولی کمی صبر کردم تا مطمعن بشم که منظورشون چی بوده . . . بعد از چند دقیقه گفت و گو معلوم شد که حدس بنده درست بوده ، منظور از «دلواپسا» افرادی هستن که به مسائل خاص سیاسی ، فرهنگی و اقصادی اهمیت زیادی میدن و در خصوصش بحث های انتقادی [به کار های دولت اخیر] میکنن و اکثرا نگاه و ظاهر مذهبی  . . . اما هنوز برام معلوم نبود که منشٰأ این لغت از کجاست ؟!!!
دو روز پیش که رفته بودم خونه یکی از اقوام نزدیک ، این فامیل ما توی لپتاپش یه ویدئو به من نشون داد . . . یه برنامه مربوط به شبکه ماهواره ای « من و تو ۱ » به اسم «سالی تاک» اسم برنامه برای من آشنا بود ولی تا اون لحظه هیچی ازش نمیدونستم !!! در اواسط اون برنامه ای که این فامیل ما از سایت اون شبکه دانلودش کرده بود ، یه چیز جالبی  شنیدم « دلواپسا » . . . .   دقیقا از این لغت به همون مفهموم و معنی که این معلم ریاضی ما ازش استفاده کرده بود ، استفاده شد ، منظورشون همون افراد بود . . .


امروز صبح داشتم به این لغت و اون برنامه و حرفای معلم ریاضی فکر میکردم که یاد این خطبه از نهج البلاغه افتادم ، صحبت های امام علی (ع) با مردم کوفه و نکوهش اونها در خصوص این که چرا انقد بد و بیخیالن !!! یه به نظر بنده نکوهش مردم کوفه بدلیل این که از «دلواپسا» نیستن . . .
    » آگاه باشید من شب و روز، پنهان و آشکار، شما را به مبارزه با شامیان دعوت کردم و گفتم پیش از آن که آنها با شما بجنگند با آنان نبرد کنید، به خدا سوگند، هر ملّتى که درون خانه خود مورد هجوم قرار گیرد، ذلیل خواهد شد. امّا شما سستى به خرج دادید، و خوارى و ذلّت پذیرفتید، تا آنجا که دشمن پى در پى به شما حمله کرد و سر زمین هاى شما را تصرّف نمود. و اینک، فرمانده معاویه، (مرد غامدى)  با لشکرش وارد شهر انبار شده و فرماندار من، «حسّان بن حسّان بکرى» را کشته و سربازان شما را از مواضع مرزى بیرون رانده است. به من خبر رسیده که مردى از لشکر شام به خانه زنى مسلمان و زنى غیر مسلمان که در پناه حکومت اسلام بوده وارد شده، و خلخال و دستبند و گردن بند و گوشواره هاى آنها را به غارت برده، در حالى که هیچ وسیله اى براى دفاع، جز گریه و التماس کردن، نداشته اند. لشکریان شام با غنیمت فراوان رفتند بدون این که حتّى یک نفر آنان، زخمى بردارد، و یا قطره خونى از او ریخته شود، اگر براى این حادثه تلخ، مسلمانى از روى تأسّف بمیرد، ملامت نخواهد شد، و از نظر من سزاوار است. شگفتا شگفتا به خدا سوگند، این واقعیّت قلب انسان را مى میراند و دچار غم و اندوه مى کند که شامیان در باطل خود وحدت دارند، و شما در حق خود متفرّقید.
زشت باد روى شما و از اندوه رهایى نیابید که آماج تیر بلا شدید. به شما حمله مى کنند، شما حمله نمى کنید با شما مى جنگند، شما نمى جنگید این گونه معصیت خدا مى شود و شما رضایت مى دهید وقتى در تابستان فرمان حرکت به سوى دشمن مى دهم، مى گویید هوا گرم است، مهلت ده تا سوز گرما بگذرد، و آنگاه که در زمستان فرمان جنگ مى دهم، مى گویید هوا خیلى سرد است بگذار سرما برود. همه این بهانه ها براى فرار از سرما و گرما بود وقتى شما از گرما و سرما فرار مى کنید، به خدا سوگند که از شمشیر بیشتر گریزانید
اى مرد نمایان نامرد اى کودک صفتان بى خرد که عقل هاى شما به عروسان پرده نشین شباهت دارد چقدر دوست داشتم که شما را هرگز نمى دیدم و هرگز نمى شناختم شناسایى شما-  سوگند به خدا-  که جز پشیمانى حاصلى نداشت، و اندوهى غم بار سر انجام آن شد. خدا شما را بکشد که دل من از دست شما پر خون، و سینه ام از خشم شما مالامال است کاسه هاى غم و اندوه را، جرعه جرعه به من نوشاندید، و با نافرمانى و ذلّت پذیرى، رأى و تدبیر مرا تباه کردید، تا آنجا که قریش در حق من گفت: «بى تردید پسر ابى طالب مردى دلیر است ولى دانش نظامى ندارد» خدا پدرشان  را مزد دهد، آیا یکى از آنها تجربه هاى جنگى سخت و دشوار مرا دارد یا در پیکار توانست از من پیشى بگیرد هنوز بیست سال نداشتم، که در میدان نبرد حاضر بودم، هم اکنون که از شصت سال گذشته ام. امّا دریغ، آن کس که فرمانش را اجرا نکنند، رأیى نخواهد داشت. »
شایدم برداشت بنده از این خطبه اشتباه بوده و امام علی (ع) منظور دیگه ای داشتن ، در هرصورت این خطبه ارزش این رو داره که بارها بخونیمش و ساعت ها بهش فکر کنیم . . . .

پ.ن : خطبه ۲۷ نهج البلاغه ترجمه استاد محمد دشتی ، چند خط اول خطبه رو اینجا ننوشتیم .