کمی بیشتر

کمی بیشتر

بیا تا کمی بیشتر فکر کنیم
کمی بیشتر

کمی بیشتر

بیا تا کمی بیشتر فکر کنیم

تجارت پرتغالی ، قسمت دوم ، شاه حریص

اول بگم که قسمت دوم خیلی دیر آماده  شد و از این بابت شرمنده  اگه قسمت اول رو نخوندین همین الان برین بخونین  منتظر قسمت های بعدی هم باشید ، و این هم قسمت دوم :


       هفت ماه بعد ، در اوت ۱۴۹۲ ، یک ماجراجوی دریایی ایتالیایی به نام کریستف کلمب از سوی ایزابل و فردیناند راهی سفری دور و دراز شد تا با غارت هند افسانه‌ای گنجینه انباشته حکمرانان آزمند اروپا را انباشته سازد . کلمب ، بی‌آنکه خود بداند ، قاره آمریکا را کشف کرد [این ماجرای کشف همچین هم درست نیست] و در بازگشت افتخاری دیگر بر افتخارات ایزابل و فردیناند افزود.

در این زمان ، در گوشه‌ای دیگر از شبه جزیره ایبری ، « مانوئل ثروتمند » ، شاه حریص پرتغال ، با رشک نظاره‌گر پیروزی های ایزابل و فردیناند بود . او خود از « شهسواران » جنگ‌های صلیبی علیه مسلمانان اندلس بود و همو بود که به سان همتایان اسپانیایی اش واپسین بقایای تمدن اسلامی را در غرب اروپا به خاک و خون کشید . دربار پرتغال ، که پیشتر « هنری دریانورد » را راهی دریاها کرده و تجارت جهانی برده را بنیاد نهاده بود ، نمی‌خواست در این مسابقه تاراجگری عقب بماند . مانوئل پنج سال پس از سفر کلمب ، واسکو داگاما را راهی دریاها کرد . داگاما در سال ۱۴۹۸ به سواحل هند رسید .

بدینسان تاریخ فصلی نوین را گشود که سال ۱۹۴۲ مبداء آن است ، سال سقوط غرناطه و کشف آمریکا. این حوادث نقطه عطفی در تاریخ تمدن بشری است و آغاز ظهور پدیده‌ای که « زرسالاری جهانی » نامیده می‌شود . و این است سرآغاز داستان ما !  



چنتا نکته : به سال هایی که به صورت میلادی در متن هستن خیلی دقت کنید و سعی کنید در ذهنتون این وقایع رو به ترتیب با تاریخ سال میلادی مرتب کنید ، به امید خدا درباره کریستف کلمب و این که چجوری به آمریکا رسوندنش ( کشف نکرد ) بعدا حرف میزنیم 

تجارت پرتغالی ، قسمت اول ، فتح اندلس

یه مطلب نسبتا طولانی داریم که میشد تو یه پست خیلی بلند جاش بدم ولی دیدم در ین صورت هم باید قسمت هایی از مطلب رو حذف می کردم و هم انقد طولانی میشد که کسی نمیخوندش واسه همین چند قسمتیش می کنیم ، خب دیگه زیاد حرف زدیم بریم ببینیم موضوع چیه 

مطلب مورد نظر تاریخیه واسه همین من خیلی کم توی متن دست می برم و فقط اگه جایی لازم باشه با اینا => [ توضیح ] موضوعی رو توضیح میدم ، بیشترین کاری که من قراره انجام بدم لینک دادن اسم ها ، شهر ها و موارد مورد نیاز به ویکی‌پدیا یا سایت های مرتبط خواهد بود . لطفا این مطلب رو از اولین قسمت تا آخرین قسمت دنبال کنید .


    در واپسین سال‌های سده پانزدهم میلادی ، ایزابل ملکه خونریز کاستیل ، بهمراه شوهرش ، فردیناند شاه آراگون [ایزابل و فردیناند هر دو فرمانروای بخشی از شبه جزیره ی ایبری که به نقشه ی امروز میشه اسپانیا و پرتغال بودند ، برای این که مسلمونا رو شکست بدن با هم ازدواج کردند و مناطق تحت فرماندهیشون رو یکی کردن]، سپاهی عظیم را به سوی آخرین بقایای دولت های مسلمان اندلس به حرکت در آورد. مورخین می‌نویسند او کشتزار ها را پایمال کرد و پس ار غارت و تخریب روستاها، شهر مالقه (مالاگا) را چنان به محاصره گرفت که به گفته ویل دورانت، «مردم اسب ها و سگ‌ها و گربه هایی را که در شهر یافت می‌شد کشتند و خوردند و سپس از گرسنگی دها و صد ها جان سپردند یا بر اثر ابتلا به امراض مردند». مهاجمان پس از فتح شهر ۱۲ هزار تن از سکنه آن را به بردگی بردند.

در دوم ژانویه ۱۴۹۲ شهر غرناطه (گرانادا) ، پس از محاصره ای سخت و مقاومتی قهرمانانه، که نه ماه به درازا کشید، تسلیم شد و واپسین امیر مسلمانان غرب اروپا، با درد و رنجی جانکاه بهمراه مادر، همسر، خویشاوندان و پنجاه سوار، راهی تبعیدگاه خویش در کوهستان های اندلس شد. ایزابل و فردیناند در میدان بزرگ شهر زانو زدند و خدای را سپاس گفتند که پس از ۷۸۱ سال اسلام را از اندلس برانداخته است. آنان سپس به کاخ افسانه‌ای الحمرا، این نماد جادویی و شگفت تمد اندلس رفتند. بدینسان، شهری که چشم و چراغ و مایه مباهات سراسر اروپا بود سقوط کرد و این گوهر تابناک بشری خاموش شد .


چنتا نکته : اولا به عدد ۷۸۱ سال دقت کنید که تقریبا میشه ۸ قرن  ، دوما تمام منابع رو در قسمت آخر میگم به صورت یه لیست کامل ، سوما متن بالا متن یه کتابه که بدون هیچ تغییری نوشته شده ، منتظر قسمت های بعدی باشید ، جالب تر میشه