به دوستانی که اولین باره این مطلب دنباله دار رو میبینن توصیه میکنم قسمت های اول تا سوم رو بخونن ، این قسمت ها رو میتونین در تگ تاریخی پیدا کنید از همین الان بگم این قسمت با این که یکم طولانیه ولی خیلی مهمه با دقت بخونیدش :
در کالیکوت ، حکمران هندوی منطقه به نورسیدگان پرتغالی با گشاده رویی برخورد کرد و آمادگی خود را برای رابطه تجاری با پرتغالی ها اعلام داشت ،هرچند هدایای او ( واسکو داگاما ) به سلطان چنان حقیر بود که درباریان در زمان اهداء آن می خندیدند . بندر کالیکوت در این زمان ، بنوشته جرج امرسون شهری بزرگ و با شکوه بود ، مشرف بر دریای عرب و مرکز دولتی کوچک و مستقل به همین نام . این سرزمین که حکمرانان محلی هندو موسوم به « سامری » آن را اداره میکردند ، اقتصاد و صنعتی شکوفا داشت . کالیکوت از دیرباز در صلح و رفاهی کاملاً تجاری غوطه میخورد ، چنان آرامشی بر آن حکمروا بو که هیچگاه فرمانروایان یا تجار آن در اندیشه ایجاد قلعه یا ناوگان نظامی مقتدری بر نیامدند.
شکوفایی کالیکوت مدیون تجارت مسلمانان بود که از نخستین سده های هجری در آن مستقر شدند و تا زمان ورود ورتغالی ها در یک دوران طولانی [ دست کم ۶۰۰ سال ] آن را به یکی از مراکز مهم تجاریجهان آن روز بدل ساختند . از آنجا بود که سیل کالا ها به جنوب شرقی آسیا ، چین ، آفریقا ، عربستان و ایران روانه میشد . کالکوت از تولید کنندگان بزرگ پوشاک مشرق زمین به شمار میرفت و از صادر کنندگان مهم ادویه و سایر کالا ها . درباره ی اهمیت صنعت نساجی کالیکوت همین بس که پس از آشغال این بندر به دست پرتغالی های ، آنان در سطحی وسیع به صادرات پوشاک آن به ارپا پرداختند. در سده هفدهم [حدودا ۱۵۰ سال بعد از اشغال این بندر مهم ] منسوجات کالیکوت یکی از اقلام مهم صادراتی کمپانی هند شرقیبریتانیا به انگلستان به شمار میرفت و « پارچه کالیکو » نامی شناخته شده در غرب بود. کالیکوت در کنار مصر از کهن ترین سرزمین هایی است که به تولید پارچه های منقوش شهره بود.
حدود یک سده و نیم پیش از ورود گاما ، یک جهانگرد مسلمان از اهالی طنجه مراکش به نام ابن بطوطه در گزارش سفر های دور و دراز خود توصیفی دقیق و ماندگار از بنادر مهم آفرقا و آسیا به یادگار نهاده است : ابن بطوطه ، که در سال ۱۳۴۲ میلادی از بندر کالیکوت دیدن کرده ، آن را از بزرگترین بنادر دنیا میخواند که اهل چین و جاوه و سیلان و مهل ( مالادیو ) و یمن و فارس به آنجا روی میآورند و بازرگانان ممالک مختلف در آن جمع می شوند. در زمانیکه ابن بطوطه به کالیکوت میرسد ، ۱۳ کشتی چینی در ساحل آن لنگر انداخته اند . هرچند سلطان کالکوت « کافری سالخورده » ، که ریش خود را به سان رومیان می تراشد ، ولی بزرگان شهر بیشتر مسلمان و بسیاری ایرانی اند. امیر التجار شهر ، ابراهیم ، از اهال بحرین [ بحرین جزو ایران بوده ] و مردی خیر و صاحب فضایل است . قاضی شهر ، فخرالدین عثمان مردی فاضل و کریم است . شیخ شهاب الدین کازرونی زاویه شهر [ احتمالا اینجا زاویه معنی کاروانسرا داره ] را اداره میکند و نذر هایی که مردم هندوستان و چین در حق شیخ ابواسحاق کازرونی میکنند به او میرسد . و ناخدا متقال ، ثروتمند معروف زمانه ، که دارای ثروت هنگفت و کشتیهای تجاری بسیار میباشد و در هند و چین و یمن و فارس به تجارت میپردازد در این شهر سکنی دارد.
پ.ن : دقت کنید که بندر کالیکوت تازه یکی از صدها بندره که آسیایی های صلح طلب و اکثرا مسلمان برشون حکومت میکردن ، بندر هایی که در نهایت آرامش ، صلح و رونق اقتصادی حجم خیلی زیادی از کالا ها رو به اروپا صادر می کردن ، بندر هایی که بخاطر صلح پایدار نیازی به تجهیز و تشکیل ارتش نداشتن ، این چیزا برای ما قابل باور نیست اما حقیقت داره . . . .