کمی بیشتر

کمی بیشتر

بیا تا کمی بیشتر فکر کنیم
کمی بیشتر

کمی بیشتر

بیا تا کمی بیشتر فکر کنیم

The Equalizer

کاملا اتفاقی و بدون هیچگونه برنامه ریزی قبلی این فیلم رو دانلود کردم ، اگه راستشو بخواین از بازیگر نقش اولش فیلمای خیلی خوبی دیدم و امتیاز فیلم هم ۷.۵ از ۱۰ بود واسه همین وسوسه شدم که دانلودش کنم ، بی خبر از همه جا فیلمو دیدم ، فیلم هرچی جلوتر میرفت پیامش واضح تر میشد :



اشتباه نکنید این که تو دستشه اسلحه نیست تمام جالبی فیلم هم به همینه ، به تاریخ انتشارش توجه کنید ، ۲۶ سپتامبر ، توی لایه سطحی  و اولیه با یه فیلم جنایی و اکشن روبرو هستیم ، از این فیلما که قهرمان آمریکای فیلم یه مأمور مخفیه ولی هیچکس اینو نمیدونه و خب در آخر همه رو شکست میده و قهرمانانه از صحنه فیلم خارج میشه ، یه فیلم آمریکایی !! 

همه چیز مرتبه تا این که قهرمان داستان با یه دختر مظلوم روسی که به زور به کاراری بد رو اورده آشنا میشه و میفهمه داره توسط یه گروه مافیای روسی به این دختر و دخترای دیگه ای ظلم میشه .



قهرمان داستان که در ظاهر یه کارمند ساده و قانونمنده میره به مبارزه با آدم بدای اون گروه مافیای روسی و چون قبلا یه سرباز و جاسوس خیلی خفن آمریکایی بوده خیلی راحت چنتا از اون روسا رو با دست خالی میکشه  ، اما بعدا معلوم میشه پاشو گذاشته رو دم شیر و این چند نفر عضو یه گروه مافیای محلی کوچیک نبودن ، و قهرمان به اشتباه رئیس منطقه ای یه مافیای بین المللی روس رو کشته ، از اینجا داستان شروع میشه !



اون گروه مافیای بین المللی روس یه گروه از آدمای خفن رو میفرسته دنبال قهرمان قصه ی ما غافل از این که طرف خیلی خفنه و همش از دست اینا فرار میکنه و از اینا تلفات میگیره ، آخر سر کار به گروگان گیری توی یه فروشگاه خیلی بزرگ ( مثل هایپر استار ) میرسه و روسا چنتا از دوستا و همکارای قهرمان رو گروگان میگیرن ، اما باز هم قهرمان با دست خالی میاد و همه این روسا رو میکشه و دوستاش رو نجات میده ، در آخر هم قهرمان یه نفره میره روسیه و اونجا رئیس این باند بین المللی رو با دست خالی و بدون هیچ کمک و پشتیبانی میکشه .



خب کجای این فیلم مهم بود که ما تصمیم گرفتیم دربارش بنویسیم ؟؟! نکات جالب رو به صورت لیست مینویسیم :

۱. قهرمان داستان یه نیروی اطلاعاتی و امنیتی قدیمیه آمریکایه که خیلی خیلی ماهر و دقیقه و ۲۰ سال پیش برا خودش کسی بوده اما الان یه زندگی عادی و مخفی داره ُ مثل یه جور قدرت قدیمی و قوی که تا وقتی که نیاز نباشه فعال نمیشه ، یادگاری از گذشته .

۲. گروه مافیای روسی بسیار شیطانی ، خشن ، بی احساس و مغرور نشون داده میشه که داره حسابی از آمریکا پول درمیاره ، از راه های مختلف !!!

۳. داستان پلیسی نیست و یه جور انتقام گیری شخصیه .

۴. قهرمان داستان از هیچ اسلحه استفاده نمیکنه ، هیچی !! اونی هم که تو پوستر فیلم دستشه یه دستگاه میخ کوب برقیه .

۵. قهرمان خیلی راحت شروع میکنه به بهم ریختن کاسبی روس ها توی شهر ، اول پولاشون رو میگریه بعد هم نفتکشو ، انبار سوخت و لوله انتقال سوختشون رو منفجر میکنه ، یه جورایی داستان برعکس میشه به جای این که روسا دنبال این باشن این شروع میکنه به تهدید کردن و از بین بردن روسا و بهشون هشدار میده که بیخیال کارایی که میکردن بشن ولی روسا دست بردار نیستن.

۶. اوج داستان فیلم توی اون فروشگاه بزرگه جایی که قهرمان داستان با استفاده از اجناس فروشگاه تمام نیرو های مسلح و حرفه ای مافیای روس یا بهتر بگیم سربازای روسیه رو میکشه !! کاملا بدون اسلحه !!

۷. روس ها خیلی قوی هستن ولی به پای آمریکاییه نمیرسن .

۸. یه پلیس بد که در اول داستان به روس ها کمک میکرده با صحبت های قهرمان به صراط مستقیم برمیگرده و روس ها رو لو میده.

۹. دخترک مظلوم داستان در آخر فیلم در حالی که یه جور کاپشن با نقش پرچم آمریکا پوشیده میاد و به قهرمان میگه که از اون کارای بد که قبلا مجبور بوده انجام بده دست برداشته و مثل یه شهروند خوب داره زندگیشو میکنه.

۱۰. رئیس گروه مافیای روسی در آخر فیلم توی مسکو ، بدون اسلحه و توسط برق گرفتگی کشته میشه.


خب میشه گفت که آمریکا داره مثل همیشه از طریق هالیوود پیامش رو به دنیا میروسنه ، قهرمان تقریبا بی هویت داستان که در گذشته با همچین افرادی میجنگیده به همسر مرحومش قول داده که دیگه اینجوری نجنگه ولی با این رفتار روس ها مجبور میشه مثل قدیم بجنگه ، پیام فیلم بسیار واضح و روشنه ، آمریکا میخواد مثل گذشته های نه چندان دور جنگ اقتصادی رو با روسیه شروع کنه ، بدون اسلحه و با کمک تحریم ، بلوکه کردن اموال روسیه ، نخریدن نفت روسیه و با کالا های آمریکایی روسیه رو از پا دربیاره !! یه جورایی میشه جنگ سرد !!! اما این بار یه فرقی با دفعه ی قبل وجود داره ، اون بار مردم روسیه پشت دولتشون بودن اما این بار . . . .

فیلم هیچ صحنه ی چیز داری نداره ( خدا رو شکر ) ولی دیالوگاش اصلا مناسب کودکان و نوجوانان نیست ، در کل با خانواده نبینین بهتره ، این هم لینک دانلود فایل تورنت و زیرنویس فارسی .


منتظر نظراتتون هستم


پ.ن : خیلی خلاصه گفتم که طولانی نشه ، فیلم رو با دقت ببینید !

گروگانگیر . . .

این ماجرای گروگان گیری شهر سیدنی هم دیگه داره خیلی دامنه دار میشه ، میگن طرف ایرانیه ! مشکلات جنسی داشته ! مشکلات روانی داشته ! خودش به خودش میگفته عالم ! الان جزو داعش شده ! و هزار تا حرف و حدیث دیگه ُ در بین همه این حرف و حدیثا خبرگزاری فارس یه خبر خیلی جالب و تأمل برانگیز منتشر کرد که من رو به یاد یه آیه از قرآن انداخت ، اول خبر رو بخونیم :


دوتا نکته : ۱. به احتمال زیاد منظورش از رافضی ، شیعه و منظورش از مسلمان ، گروه های تکفیریه  ۲. تو متن این بیعت نامه از یه آیه قرآن « اطیعو الله . . . » و یک حدیث مشترک بین تمام فرقه های اسلامی « هر کس امام زمان . . . . » استفاده شده .
و اما آیه ای از قرآن که با خوندن این خبر بی اختیار به یادش افتادم این بود :

وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْ‌آنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَ‌حْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ ۙ وَلَا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَارً‌ا
سورة الإسراء آیه ۸۲
و از قرآن، آنچه شفا و رحمت است برای مؤمنان، نازل می‌کنیم؛ و ستمگران را جز خسران (و زیان) نمی‌افزاید.

این شخص هم قرآن میخونده و هم حدیث متواتر بین تمام فرقه های اسلامی رو بلد بوده اما این بلد بودن کاملا به ضررش شده ، دو حالت وجود داره یا از روی جهل دچار اشتباه شده و یا از رو عمد داره اشتباه معنی میکنه . . . .

لینک ها : فارس نیوز ، رویترز ، گاردین

حال و روز ما . . .

. . .


ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﺧﺪﺍ ! ﺷﻤﺎ ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﻧﻴﺎ ﺁﺭﺯﻭﻣﻨﺪﻳﺪ ، ﻣﻬﻤﺎﻧﺎﻧﻲ ﻫﺴﺘﻴﺪ ﻛﻪ ﻣﺪﺗﻲ ﻣﻌﻴﻦ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪ ، ﺑﺪﻫﻜﺎﺭﺍﻧﻲ ﻫﺴﺘﻴﺪ ﻛﻪ ﻣﻬﻠﺖ ﻛﻮﺗﺎﻫﻲ ﺩﺭ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﺁﻥ ﺩﺍﺭﻳﺪ ﻭ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺷﻤﺎ ﻫﻤﮕﻲ ﺣﻔﻆ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ ، ﭼﻪ ﺑﺴﻴﺎﺭﻧﺪ ﺗﻼﺷﮕﺮﺍﻧﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺟﺎﻳﻲ ﻧﺮﺳﻴﺪﻧﺪ ﻭ ﺯﺣﻤﺘﻜﺸﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺯﻳﺎﻥ ﺩﻳﺪﻧﺪ. ﺩﺭ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﻱ ﻫﺴﺘﻴﺪ ﻛﻪ ﺧﻮﺑﻲ ﺩﺭ ﺁﻥ ﭘﺸﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﻣﻲ ﮔﺬﺭﺩ ﻭ ﺑﺪﻱ ﺭﻭﻳﮕﺮﺩﺍﻥ ﺷﺪﻩ ، ﭘﻴﺶ ﻣﻲ ﺗﺎﺯﺩ ﻭ ﻃﻤﻊ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﺩﺭ ﻫﻼﻛﺖ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻣﻲ ﮔﺮﺩﺩ ؛ ﻫﻢ ﺍﻛﻨﻮﻥ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﻱ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺳﺎﺯ ﻭ ﺑﺮﮒ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﺗﻘﻮﻳﺖ ﺷﺪﻩ ، ﻧﻴﺮﻧﮓ ﻭ ﻓﺮﻳﺒﺶ ﻫﻤﮕﺎﻧﻲ ﮔﺸﺘﻪ ﻭ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﺷﻜﺎﺭ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻭ ﺁﺳﺎﻥ ﺍﺳﺖ.

ﺑﻪ ﻫﺮ ﺳﻮ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻫﻲ ﻧﮕﺎﻩ ﻛﻦ! ﺁﻳﺎ ﺟﺰ ﻓﻘﻴﺮﻱ ﻣﻲ ﺑﻴﻨﻲ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻓﻘﺮ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﻨﺠﻪ ﻧﺮﻡ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ؟ ﻳﺎ ﺛﺮﻭﺗﻤﻨﺪﻱ ﻛﻪ ﻧﻌﻤﺖ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻛﻔﺮﺍﻥ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺑﺎ ﺑﺨﻞ ﻭﺭﺯﻳﺪﻥ ﺩﺭ ﺍﺩﺍ ﺣﻘﻮﻕ ﺍﻟﻬﻲ ، ﺛﺮﻭﺕ ﻓﺮﺍﻭﺍﻧﻲ ﮔﺮﺩ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ؟ ﻳﺎ ﺳﺮﻛﺸﻲ ﻛﻪ ﮔﻮﺵ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺷﻨﻴﺪﻥ ﭘﻨﺪ ﻭ ﺍﻧﺪﺭﺯﻫﺎ ﻛﺮ ﺍﺳﺖ؟



ﻛﺠﺎﻳﻨﺪ ﺧﻮﺑﺎﻥ ﻭ ﺻﺎﻟﺤﺎﻥ ﺷﻤﺎ؟ ﻛﺠﺎﻳﻨﺪ ﺁﺯﺍﺩﻣﺮﺩﺍﻥ ﻭ ﺳﺨﺎﻭﺗﻤﻨﺪﺍﻥ ﺷﻤﺎ؟ ﻛﺠﺎﻳﻨﺪ ﭘﺮﻫﻴﺰﮔﺎﺭﺍﻥ ﺩﺭ ﻛﺴﺐ ﻭ ﻛﺎﺭ؟ ﻛﺠﺎﻳﻨﺪ ﭘﺎﻛﻴﺰﮔﺎﻥ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﻭ ﺭﺳﻢ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﻲ؟ ﺁﻳﺎ ﺟﺰ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﻤﮕﻲ ﺭﺧﺖ ﺑﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺭﻓﺘﻨﺪ؟ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺟﻬﺎﻥ ﭘﺴﺖ ﻭ ﮔﺬﺭﺍﻥ ﻭ ﺗﻴﺮﻩ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﻋﻴﺶ ﻭ ﺷﺎﺩﻣﺎﻧﻲ ﮔﺬﺷﺘﻨﺪ؟ ﻣﮕﺮ ﻧﻪ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﻭﺍﺭﺙ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮ ﺟﺎﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﺗﻜﻴﻪ ﺯﺩﻳﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﭼﻴﺰﻫﺎﻳﻲ ﺑﻲ ﺍﺭﺯﺵ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﻳﺪ ﻛﻪ ﻟﺒﻬﺎﻱ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻪ ﻧﻜﻮﻫﺶ ﺁﻥ ﻣﻲ ﺟﻨﺒﺪ؟ ﺗﺎ ﻗﺪﺭ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻛﻮﭼﻚ ﺷﻤﺮﺩﻩ ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻳﺎﺩﺷﺎﻥ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮔﺮﺩﺩ. ﭘﺲ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻧﮕﺮﺍﻧﻴﻬﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﮔﻔﺖ: (ﺍﻧﺎ ﻟﻠﻪ ﻭ ﺍﻧﺎ ﺍﻟﻴﻪ ﺭﺍﺟﻌﻮﻥ). ﻓﺴﺎﺩ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﺷﺪ ، ﻧﻪ ﻛﺴﻲ ﺑﺎﻗﻴﻤﺎﻧﺪﻩ ﻛﻪ ﻛﺎﺭ ﺯﺷﺖ ﺭﺍ ﺩﮔﺮﮔﻮﻥ ﻛﻨﺪ ﻭ ﻳﺎ ﺍﺯ ﻧﺎﻓﺮﻣﺎﻧﻲ ﻭ ﻣﻌﺼﻴﺖ ﺑﺎﺯ ﺩﺍﺭﺩ ؛ ﺷﻤﺎ ﺑﺎ ﭼﻨﻴﻦ ﻭﺿﻌﻲ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻫﻴﺪ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﻗﺪﺱ ﺍﻟﻬﻲ ﻭ ﺟﻮﺍﺭ ﺭﺣﻤﺖ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﻱ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﻴﺮﻳﺪ؟ ﻭ ﻋﺰﻳﺰﺗﺮﻳﻦ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﺶ ﺑﺎﺷﻴﺪ؟ ﻫﺮﮔﺰ! ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺑﻬﺸﺖ ﺟﺎﻭﻳﺪﺍﻧﺶ ﻧﻤﻲ ﺗﻮﺍﻥ ﻓﺮﻳﻔﺖ ، ﻭ ﺟﺰ ﺑﺎ ﻋﺒﺎﺩﺕ ، ﺭﺿﺎﻳﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﻤﻲ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩ ، ﻧﻔﺮﻳﻦ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﺍﻣﺮ ﺑﻪ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﺧﻮﺩ ﺗﺮﻙ ﻣﻲ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ ، ﻭ ﻧﻬﻲ ﺍﺯ ﻣﻨﻜﺮ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﺧﻮﺩ ﻣﺮﺗﻜﺐ ﺁﻥ ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ.



پ.ن : یه بار دیگه با دقت بخونیم ! نهج البلاغه خطبه ۱۲۹ ترجمه محمد دشتی .

۳۴ روز گذشت

سلام !!

۳۴ روز گذشت و  غیر از یه عکسی که از غزه گذاشتیم دیگه هیچ مطلبی روی وبلاگ نرفت ، تو این ۳۴ روز اتفاقات زیادی افتاده و به چیزای زیادی که میتونیم رو وبلاگ دربارشون بنویسم حسابی فکر کردم ، کلا تو این ۳۴ روز خیلی فکر کردم .

از اون طرف خیلی خیلی سخت بود که ابن ماجراهی خیلی خیلی سخت و ناراحت کننده غزه رو ببینی و نتونی روی وبلاگ چیزی دربارشون بنویسی ، از اون غمانگیز تر و تأسف آور تر هم اظهار نظر های بعضی افراد بود که واقعا آدم رو تو فکر فرو میبرد !!! و خیلی زیاد منو یاد این ایه از قرآن مینداخت :


قُلْ أَرَ‌أَیْتُمْ إِنْ أَخَذَ اللَّـهُ سَمْعَکُمْ وَأَبْصَارَ‌کُمْ وَخَتَمَ عَلَىٰ قُلُوبِکُم مَّنْ إِلَـٰهٌ غَیْرُ‌ اللَّـهِ یَأْتِیکُم بِهِ ۗ انظُرْ‌ کَیْفَ نُصَرِّ‌فُ الْآیَاتِ ثُمَّ هُمْ یَصْدِفُونَ

بگو: «به من خبر دهید اگر خداوند، گوش و چشمهایتان را بگیرد، و بر دلهای شما مهر نهد (که چیزی را نفهمید)، چه کسی جز خداست که آنها را به شما بدهد؟!» ببین چگونه آیات را به گونه‌های مختلف برای آنها شرح می‌دهیم، سپس آنها روی می‌گردانند!


سوره انعام ، آیه ۴۶


حالا در هر صورت از فردا که ۳۵ روز تموم میشه به امید خدا دوباره شروع میکنیم به نوشتن وبلاگ ، روند همون روند قدیمیه اما یه پروژه مهم و نسبتا جدید داریم که باید به انجام برسه و پروژه های قدیم هم همچنان ادامه دارن .

یه مطلب دیگه هم که تو این مدت برام جالب بود این که در تمامی این ۳۴ روز همیشه وبلاگ بازدید کننده داشت !! حتی شده ۷ نفر


۳۵ روز سکوت

بعد از نوشتن ۳۵ یادداشت در ۱۱۷ روز که یعنی هر ۳.۲۵ روز یه یادداشت ، تصمصم گرفتم تا ۳۵ روز به خودم وقت بدم تا این ۳۵ یادداشت رو دوباره مررور کنم ، هدف ها و روش ها رو بازنگری کنم و بعد از این ۳۵ رو با دست پر برگردم ، از این که تو این مدت مطالب رو دنبال کردین ممنون . منتظر ما باشد . . . 



فعلا 

مرز ما . . .

شما در حال جنگ با یه کشوری هستید ولی اون کشور همسایه شما نیست و یه کشوری بین شما و اون دشمنتون وجود داره ، الان موضوع مهم در این جنگ اینه که اون کشوری که بین شما و دشمنتون وجود داره طرف کی باشه ؟!



توی یک جنگ عادی که شما با دشمنتون هم مرز باشید به هم حمله میکنید و بالاخره یکی برنده میشه ، وارد خاک طرف مغلوب میشه و کم کم شروع میکنه به گرفتن خاک اون کشور ، اما در حالتی که اون بالا به صورت نقاشی بچه ها براتون کشیدم  داستان تغییر میکنه ، هرجوری که حساب کنید کشور وسطی هیچ وقت نمیتونه بی طرف باشه ، چون در این صورت اصلا جنگی صورت نمیگیره ، به هر حال این کشور وسطی باید به یکی از کشور ها اجازه بده تا از خاک یا‌ آسمونش برای حمله به اون یکی کشور استفاده بشه و این که به کدوم کشور اجازه این کار رو میده بستگی داره به خیلی چیزا .

فرض اولیه این بود که یکی از این کشور ها برای شماست و اون کشور دشمن هم خیلی با شما دشمنه و اصلا هیچجوره دشمنیش با شما از بین نمیره و هر وقت که بتونه بالاخره به شما حمله میکنه ! در این حالت شما چیکار میکنید ؟  

شما رو نمیدونم ولی اگه من باشم در اولین زمان ممکن میرم و هرجوری شده روابطم رو با این کشور همسایم خوب میکنم  ، بهش کمک مالی میکنم ، هرجور نیازی داشته باشه رفع میکنم ، اگه بتونم روابط فرهنگی و دینی قوی باهش برقرار میکنم و خلاصه یجوری مطمئن میشم که اگه جنگ بشه با منه و پای من وایمیسته !!! 

حالا یه حالت دیگه ، اگه این کشور وسطی کلا از نظر اعتقادی با شما باشه ، هم دین شما باشه و اون کشور دشمن همزمان دشمن اون هم باشه چی ؟ 

اینجوری که دیگه عالیه فقط کافیه شما اون کشور رو همه جوره تجهیز کنی تا توی جنگ احتمالی شما با هم باشین و دشمن تنها بمونه  اینجوری خیلی خوب میشه ، نه ؟

اون وقت دقیقا مثل این میمونه که شما مرزت رو چندین کیلومتر جلو بردی و به جای این که تو مرز خودت بجنگی داری تو مرز دشمن میجنگی و از همونجا دشمن رو زمین گیر میکنی .

خواهشا به این حرفایی که زدیم یکم بیشتر فکر کنید ، به این نقشه بیشتر نگاه کنید و برید تحقیق کنید که  داعشی ها دشمن اصلیشون رو کیا و کدوم کشور میدونن ؟ 



اون قسمت های قرمز رنگ داعشیا هستن که چون توی سوریه جلشون رو نگرفتیم حالا پررو شدن و دارن میان اینور ، یکم تو اینترنت درباره ی داعش تحقیق کنید و ببینید که چجور آدمایی . .  ببخشید چحور گرگ هایی هستن !!!

سوال آخر : پای داعشی ها رو کی به خاورمیانه باز کرد ؟ کی ازشون حمایت میکنه ؟ دشمن اصلیه ما کیه ؟ 


یکم بیشتر فکر کنیم . . . 

آب و ادب . . .

خوبه آدم نویسنده ی خوبی باشه ها  ، چند خط همراه میشیم با سید مهدی شجاعی :


    کلام مادر به اینجا که رسید ، ناگهان برق غریبی در چشمهایش درخشید. با جدیتی بی سابقه اما همراه با ملاطفت مرا از جا بلند کرد ، مقابل خودش نشاند و گفت :

ببین! عباس من!

نسبت تو و فرزندان فاطمه ، نسبت برادر با برادر و خواهر نیست.

همچنانکه نسبت من با علی ، نسبت همسر و شوهر نیست.

نمی دانم به دست تضرع کدام دخیل بسته ای یا دعای نیمه شب کدام دلشکسته ای یا نَفَس اعجازگز کدام رسول کمر به کرامت بسته ای ، خدا لباس کنیزی این خاندان را بر تنم پوشاند.

این لباس آنفدر بر تن من گشاد بود که من در آن گم می شدم اگر خدا دست مرا نمی گرفت .

این وصلت ، هزاران پا از سر من زیاد بود اگر دست خدا مرا از زمین بلند نمی کرد .

تو مبادا گمان کنی که ما همسان و همشأن این خانواده بی نظیریم .  اینها تافته های جدا بافته عالمند. اینها زمینی نیستند .  آسمانی اند .  خاکی نیستند ، افلاکی اند .

اینها جانشینان و کارگزازان خدا در زمین اند.

خدا به اهل زمین منت گذاشته است که این دردانه های خود را چند صباحی راهی زمین کرده است .

آسمان و زمین و ماه و خورشید ، از صدقه سر اینها شده است .

پدرت معلم مسیح بوده است در گهواره نور و منادای کلیم بوده است در کوه طور .

مبادا پدر را به لفظ خالی پدر صدا کنی !

مبادا حسن و حسین را برادر خطاب کنی ! مبادا زینب و ام کلثوم را خواهر بخوانی !

آقای من ! بانوی من !

این صمیمانه ترین خطاب تو باشد با سروران و موالی ات .

مبادا از پشت سرشان قدمی فرا پیش بگذاری ! 

مبادا پیش از آنها دست به غذا ببری !

مبادا پیش از آنها آب بنوشی !


مبادا پیش از آنها آب بنوشی ! 

فرامین تو را هماره به کار بسته ام مادر ! اما اکنون چه کنم که بردن آب در گروی خوردن آن است !؟ اکنون چه کنم که دفاع از جانان مستلزم داشتن جان است ؟! 


پ.ن : این ایام مبارک رو بهتون تبریک میگم  اینم چند خط فوق العاده رو هم از صفحه های ۳۶ ، ۳۷ و ۳۸ « سقای آب و ادب » نوشتم