کمی بیشتر

کمی بیشتر

بیا تا کمی بیشتر فکر کنیم
کمی بیشتر

کمی بیشتر

بیا تا کمی بیشتر فکر کنیم

نامه ای به کورش کبیر

درود خدا بر تو که از مردان الهی بوده‌ای ، و این افتخاریست که ما از نوادگان تو باشیم ، این افتخار آمیز است که پدران ما یکتاپرست و از پیامبران الهی بوده‌اند ، در آن زمان که تمامی زمین غیر از اندکی در کفر و نادانی به سر می‌بردند فرزانگان پارسی بر دین ، آیین و اخلاق خویش سخت پایبند بوده اند و بزرگ ایشان آنچنان پاک سرشت و درستکار بود که خداوند « به او در روی زمین، قدرت و حکومت داد؛ و اسباب هر چیز را در اختیارش گذاشت » . آری ای جد بزرگ تو را بی دلیل کبیر نام ننهادند که به راستی صاحب اخلاق بزرگان بوده‌ای و در اوج قدرت جز بر راه عدالت حکم نکردی ، آن زمان که خداوند سرنوشت قومی را به دستان تو وا می‌گذارد که « می‌خواهی (آنان) را مجازات کنی، و یا روش نیکویی در مورد آنها انتخاب نمایی؟ » ، چه بزرگوارانه و به دور از قومیت گرایی های جاهلانه راه حق در پیش گرفتی و ایشان را گفتی : « اما کسی را که ستم کرده است، مجازات خواهیم کرد؛ سپس به سوی پروردگارش بازمی‌گردد، و خدا او را مجازات شدیدی خواهد کرد ! و اما کسی که ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد، پاداشی نیکوتر خواهد داشت؛ و ما دستور آسانی به او خواهیم داد » . یادمان نخواهد رفت که چگونه درخواست ستمدیدگان را پاسخ گفتی که « آنچه پروردگارم در اختیار من گذارده، بهتر است (از آنچه شما پیشنهاد می‌کنید)! مرا با نیرویی یاری دهید، تا میان شما و آنها سدّ محکمی قرار دهم » و ایشان را از ستم ستمکاران رهایی بخشیدی . اما ای پدر ما ، ما فرزندان تو راه تو را پیش نگرفتیم ، از مسیر عدالت خارج شدیم ، غرور و خود پسندی ما را در خود گرفت ، فراموش کارانه بر نسب خود تفاخر بسیار نمودیم و عزت نیاکان خویش را دلیل برتری دانستیم ، غافل از آن که « تمامی عزت نزد خداست » . شاید چندی دیگر بر آن شویم تا به سراغ قبر های خود رویم و آن‌ها را شماره کنیم که شاید نشان برتری ما باشد بر دیگر اقوام !



ای کورش بزرگ ما حتی پا را از این هم فراتر گذاشتیم و در این دام گرفتار تر شدیم ، دنبال دشمنان خویش به راه افتادیم تا تفرقه در میان مان افکندند ! تفرقه ای بین فرزندان تو ، جدایی ترک و پارس ، لر و گیلک ، بختیاری و ترکمن ، خراسانی و اصفهانی . . . . آنچنان که اینان همه به یکدیگر صفات ناپسند نسبت دادند و به درگیری با خویشتن پرداختند ، ایشان فراموش کردند که همه ایرانیند و فرزندان یک پدر ، پدری مهربان و عادل ، پدری به دور از قومیت و نژاد گرایی الگویی برای تمام جهانیان ، پدری که از غروبگاه تا خاستگاه خورشید همه فرمانبردارش بوده اند و او خود بنده ی درستکار خدای . آری ای پدر این است حال امروز ما . . .


پ.ن : توضیحات بیشتر رو اینجا بخونید و همچنین اینجا