کمی بیشتر

کمی بیشتر

بیا تا کمی بیشتر فکر کنیم
کمی بیشتر

کمی بیشتر

بیا تا کمی بیشتر فکر کنیم

شاید ما !!!

توی متن دوتا جای خالی هست ، سعی کنید با عبارت مناسب پُرشون کنید :


    مردم . . . . . . ! چرا شما را پیکرهای بی روح، و روحهای بدون جسد می نگرم؟ چرا شما را عبادت کنندگانی بدون صلاحیت، و بازرگانانی بدون سود و تجارت، و بیدارانی خفته، و حاضرانی غایب از صحنه، بینندگانی نابینا، شنوندگانی کر، و سخن گویانی لال، مشاهده می کنم؟ 

پرچم گمراهی در جای خود برافراشته شده، و طرفداران آن پراکنده شده اند، شما را با پیمانه خود می سنجند و سرکوب می کنند، پرچمدارشان از ملت اسلام خارج و بر راه گمراهی ایستاده است. پس آن روز که بر شما دست یابند جز تعداد کمی از شما باقی نگذارند، چونان باقیمانده غذایی اندک در ته دیگ، یا دانه های غذای چسبیده در اطراف ظرف، مانند پوستهای چرمی شما را به هم پیچانده می فشارند، و همانند خرمن شما را به شدت می کوبند، و چونان پرنده ای که دانه های درشت را از لاغر جدا کند، این گمراهان، مومنان را از میان شما جدا ساخته نابود می کنند. با توجه به این همه خطرات، روشهای گمراه کننده شما را به کجا می کشاند؟ تاریکیها و ظلمتها، تا کی شما را متحیر می سازد؟ دروغ پردازیها تا چه زمانی شما را می فریبد؟ از کجا دشمن در شما نفوذ کرده به اینجا آورده و به کجا باز می گرداند؟ آگاه باشید! که هر سرآمدی را پرونده ای، و هر غیبتی را بازگشت دوباره ایست.

مردم! به سخن عالم خداشناس خود گوش فرا دهید، دلهای خود را در پیشگاه او حاضر کنید، و با فریادهای او بیدار شوید، رهبر  جامعه باید با مردم به راستی سخن گوید، و پراکندگی مردم را به وحدت تبدیل، و اندیشه خود را برای پذیرفتن حق آماده گرداند، پیشوای شما چنان واقعیتها را برای شما شکافت چونان شکافتن مهره های ظریف، و حقیقت را از باطل چون شیره درختی که از بدنه آن خارج شود، بیرون کشید. پس در آن هنگام که . . . . . . . . بر شما تسلط یابند، باطل بر جای خود استوار شود، و جهل و نادانی بر مرکبها سوار، و طاغوت زمان عظمت یافته، و دعوت کنندگان به حق اندک و بی مشتری خواهند شد، روزگار چونان درنده خطرناکی حمله ورشده، و باطل پس از مدتها سکوت، نعره می کشد، مردم در شکستن قوانین خدا دست در دست هم می گذارند، و در جدا شدن از دین متحد می گردند، و در دروغ پردازی با هم دوست و در راستگویی دشمن یکدیگرند و چون چنین روزگاری می رسد، فرزند با پدر دشمنی ورزد، و باران خنک کننده، گرمی و سوزش آورد، پست فطرتان همه جا را پر می کنند، نیکان و بزرگواران کمیاب می شوند، مردم آن روزگار چون گرگان، و پادشاهان چون درندگان، تهیدستان طعمه آنان، و مستمندان چونان مردگان خواهند بود، راستی از میانشان رخت برمی بندد، و دروغ فراوان می شود، با زبان تظاهر به دوستی دارند اما در دل دشمن هستند، به گناه افتخار می کنند، و از پاکدامنی به شگفت می آیند، و اسلام را چون پوستینی واژگونه می پوشند.


میدونم که دیگه خیلی داریم به داعش گیر میدیم ولی واقعا دلم نیومد که این خطبه زیبای امام علی (ع) رو ننویسم ، پیشنهاد می کنم چندین بار دیگه با دقت کامل متن بالا رو بخونید . . .. 

پ.ن : خطبه ۱۰۸ نهج البلاغه ترجمه محمد دشتی با یه کوچولو تغییر 

دولت . . . . . در عراق و شام !!

یه موضوعی چند وقتیه اذیتم میکنه ، این گرگ های دردنده ی ساخت اسرائیل اسم خودشون رو گذاشتن « دولت اسلامی در عراق و شام » و با همین اسم دارن تمام مسلمونا رو میکشن !!! واسه همین به ذهنم رسید که اینو درست کنم : 



امیدوارم تونسته باشم مطلب رو برسونم  

ممکنه این سوال براتون پیش بیاد که چرا « دولت یهودی در عراق و شام » ؟ برای جواب دادن به این سوال باید اول سوال های زیر رو جواب بدیم :

چرا در تمام این مدت که داعش داره مردم رو میکشه دولت مردان همیشه نگران حقوق بشر اسرائیلی صداشون درنمیاد ؟

چرا از اولین روزی که جنگ در سوریه شروع شد این به قول خوشون دولت اسلامی خواه ها حتی یه گلوله هم به سمت اسرائیل شلیک نکردن ؟

چرا اکثر سلاح های سنگین داعش رو اسلحه های ساخت اسرائیل تشکیل میده ؟

اصلا چرا اینا دارن مسلمونا رو میکشن مگه نمیگن دولت اسلامی ؟!!!

و هزارتا « چرا » ی دیگه !!!!


یه کوچولو بیشتر فکر کنیم . . .


پ.ن: البته به امید خدا زمان زیادی از عمر این درنده ها باقی نمونده 

مرز ما . . .

شما در حال جنگ با یه کشوری هستید ولی اون کشور همسایه شما نیست و یه کشوری بین شما و اون دشمنتون وجود داره ، الان موضوع مهم در این جنگ اینه که اون کشوری که بین شما و دشمنتون وجود داره طرف کی باشه ؟!



توی یک جنگ عادی که شما با دشمنتون هم مرز باشید به هم حمله میکنید و بالاخره یکی برنده میشه ، وارد خاک طرف مغلوب میشه و کم کم شروع میکنه به گرفتن خاک اون کشور ، اما در حالتی که اون بالا به صورت نقاشی بچه ها براتون کشیدم  داستان تغییر میکنه ، هرجوری که حساب کنید کشور وسطی هیچ وقت نمیتونه بی طرف باشه ، چون در این صورت اصلا جنگی صورت نمیگیره ، به هر حال این کشور وسطی باید به یکی از کشور ها اجازه بده تا از خاک یا‌ آسمونش برای حمله به اون یکی کشور استفاده بشه و این که به کدوم کشور اجازه این کار رو میده بستگی داره به خیلی چیزا .

فرض اولیه این بود که یکی از این کشور ها برای شماست و اون کشور دشمن هم خیلی با شما دشمنه و اصلا هیچجوره دشمنیش با شما از بین نمیره و هر وقت که بتونه بالاخره به شما حمله میکنه ! در این حالت شما چیکار میکنید ؟  

شما رو نمیدونم ولی اگه من باشم در اولین زمان ممکن میرم و هرجوری شده روابطم رو با این کشور همسایم خوب میکنم  ، بهش کمک مالی میکنم ، هرجور نیازی داشته باشه رفع میکنم ، اگه بتونم روابط فرهنگی و دینی قوی باهش برقرار میکنم و خلاصه یجوری مطمئن میشم که اگه جنگ بشه با منه و پای من وایمیسته !!! 

حالا یه حالت دیگه ، اگه این کشور وسطی کلا از نظر اعتقادی با شما باشه ، هم دین شما باشه و اون کشور دشمن همزمان دشمن اون هم باشه چی ؟ 

اینجوری که دیگه عالیه فقط کافیه شما اون کشور رو همه جوره تجهیز کنی تا توی جنگ احتمالی شما با هم باشین و دشمن تنها بمونه  اینجوری خیلی خوب میشه ، نه ؟

اون وقت دقیقا مثل این میمونه که شما مرزت رو چندین کیلومتر جلو بردی و به جای این که تو مرز خودت بجنگی داری تو مرز دشمن میجنگی و از همونجا دشمن رو زمین گیر میکنی .

خواهشا به این حرفایی که زدیم یکم بیشتر فکر کنید ، به این نقشه بیشتر نگاه کنید و برید تحقیق کنید که  داعشی ها دشمن اصلیشون رو کیا و کدوم کشور میدونن ؟ 



اون قسمت های قرمز رنگ داعشیا هستن که چون توی سوریه جلشون رو نگرفتیم حالا پررو شدن و دارن میان اینور ، یکم تو اینترنت درباره ی داعش تحقیق کنید و ببینید که چجور آدمایی . .  ببخشید چحور گرگ هایی هستن !!!

سوال آخر : پای داعشی ها رو کی به خاورمیانه باز کرد ؟ کی ازشون حمایت میکنه ؟ دشمن اصلیه ما کیه ؟ 


یکم بیشتر فکر کنیم . . . 

جستجوی هدایت شده . . .

شما خودت رو بزار جای یه خارجی که میخواد بین مذاهب اسلامی یکی رو انتخاب کنه ! میره تو اینترنت و شروع به جستجو میکنه . . . 



پیشنهاد میکنم ویدئو رو در حالت تمام صفحه ببینید 
طرف مثبت داستان اینه که اسلام در حال گسترشه و این موضوع بسیار جای خوشحالی داره 

 اما واقعا چرا باید اینجوری باشه ؟! چه دستی توی کاره ؟ چرا فقط اینجور عکس ها نمایش داده میشن ؟ حالا کافیه که خودتون برید و کلمه Sunni Muslim رو سرچ کنید و ببینید که یدونه از این عکس ها میاد یا نه ؟! یه قسمتیش به دلیل فعالیت خوب و پول خرج کردن برادران اهل سنته و یه قسمتیش هم به خاطر کم کاری ما ، اما هرچی بیشتر فکر میکنم فقط و فقط این دلایل نیستن ، یه چیز های دیگه ای هم در کاره . . .
فکر نمیکنید اگه یکم به جهان اطرافمون و اتفاقاتی که داره رخ میده حساس باشیم خیلی بهرته ؟ 

یه کار خوب و با حجاب :)

بعد از چنتا مطلب طولانی بریم یه رسانه ی خیلی باحال ببینیم یکم حالمون خوب شه  : 



دیدین ؟ خوب بود ؟  این ویدئو از دو جهت نظر من رو به خودش جلب کرد :
اول خود این ایده خیلی قشنگی که این دوستان برای ارائه دادن حجاب نسبتا اسلامی توی کشور های غیر اسلامی داشتن که به احتمال زیاد با هزینه ی خودشون و یکم دوندگی و تلاش تونستن اجراییش کنن ، این که ما بشینیم و یه ذره بیشتر به مغزمون فشار بیاریم تا یه ایده خوب واسه ارائه چیزای خوبی که بلدیم  به ذهنمون برسه خیلی خوبه و از اون بهتر این که همت داشته باشیم و بریم اون ایده ی خوب رو اجرایی کنیم ، در هر صورت من بهشون تبریک و خسته نباشید میگم .
و دومین چیزی که درباره ی این ویدئو من رو به فکر فرو برد مسئله بی خیالی افرادی بود که دارن پول میگیرن تا درباره ی مسئله حجاب کار فرهنگی انجام بدن !! داشتم فکر میکردم که وقتی چهار عدد جوون توی کشور های غیر اسلامی به این قشنگی بدون صرف هزینه ی خاصی میتونن چیزی رو که بهش اعتقاد دارن تبلیغ کنن چرا یک سری افراد که وظیفشون اینه و دارن برای این کار پول میگیرن هیچ کای انجام نمیدن !؟!؟!  
خب دیگه کافیه من از حرفایی که بوی چیزای کثیفی مثل سیاسیت رو بدن متنفرم  و اصلا دوست نداشتم از این چیزا تو این وبلاگ بنویسم اما یه وقتایی نمیشه دیگه ، شرمنده !

فوضول شناسی قسمت سوم :|

در قسمتهای اول و دوم خیلی ساده و با نگاه بسیار کلی سه روش اصلی رو برای دست به سر کردن یه شخص فوضول بررسی کردیم ( البته ما خیلی ساده توضیح دادیم وگرنه بحث خیلی گسترده تر از این حرف هاست و اجرای این روش ها هم اصلا به این راحتی ها نیست ) اما توی این قسمت که از همه مهمتر هم هست باید یک سری از استعاره ها رو توضیح بدیم و دلیلمون برای عنوان کردن این بحث نسبتا طولانی رو بگیم ، خیلی سریع بریم به اصل مطلب برسیم . 

تا این لحظه شما شخصی بودید که باید فوضول و جستجوگر رو دست به سر میکردید ، اما حالا شما قراره شخص فوضول باشید ! چجوری ؟! به این صورت که یه چند نفر با استفاده از یک سری کار پست و ناپسند توستن قدرت دنیا رو بدست بگیرن ، حالا برای این که این قدرت و تسلط روی دنیا رو همیشه تو دست داشته باشن و همیشه از همه پولدارتر و قدرتمنتر باشن مجبورن دست به یک سری کار های پست و ناپسند بزنن ، از جمله این کار ها میشه به استعمار کشور های کوچیک اما غنی ، ایجاد جنگ های داخلی و نا امنی ، ایجاد تجارت تک قطبی و از این جور کار ها که خودتون بهتر میدونید اشاره کرد ، اما همیشه ذهن های بیدار و جستجوگر ، افراد آگاه و راهبر و افرادی که مردم به حرفاشون گوش میدن وجود دارند که به این قدرت ها گیر میدن و مردم رو روشن میکنن تا با ظلم و تمامیت خواهی این قدرت ها مقابله کنن تا عدالت رو در جامعه برقرار کنن تا خدا رو به مردم یادآوری کنن . گرفتید چی میخوام بگم ؟! 

در واقعیت شما یا اون شخص فوضول و جستجوگر در کار ابر قدرت ها هستید ، یا جامعه مشترک بین ابر قدرت و شخص جستحوگر هستید یا جزو گروه قدرت طلب ها و در استخدام اون ها و چشمتون رو روی ظلم بستید ، یکم فکر کنید دوست دارید جزو کدوم دسته باشید ؟!



حالا خیلی چیزا روشن میشه روش های دست به سر کردن شخص فوضول رو که قبلا گفتیم مرور کنید ، اون ابرقدرت برای دست به سر کردن شخص فوضول کار هاش رو مخفیانه انجام میده ،  مثلا مخفیانه تمام اینترنت رو شنود میکنه ، که اینجوری یه شخصی مثل اسنودن پیدا میشه و همه چیز لو میره . یکم دقیق تر بشیم !!!! ممکنه اسنودن هم از طرف همون قدرت ها اجیر شده باشه تا یک سری اطلاعات سوخته و دست چندم رو لو بده و ما رو از اطلاعات اشباع کنه تا ما دیگه دنبال یک سری چیزا نریم !!!! جالبه که تمام کارشناسای امنیتی بار ها و بار ها درباره ی جاسوسی های احتمالی دولت ها از مردم هشدار داده بودن و وقتی اسنودن این اطلاات رو رو کرد مردم عادی بسیار متعجب شدن ولی افراد متخصص قبلا فکر اینجا رو کرده بودن و براش آماده بودن ! ( رجوع کنید به حماسه ی اسنودن و داک داک ) به دلیل همین آمادگی افراد متخصص و هشدار هایی که قبلا اونا داده بودن میشه گفت که اسنودن مقدار زیادی اطلاعات سوخته ، کم اهمیت و قابل پیشبینی رو به مردم داده ، موضوع وقتی جالبتر میشه که بریم ببینیم که این جنجالی که اسنودن درست کرد در چه زمانی بود و در اون زمان چه اتفاقات مهم دیگه ای داشت تو دنیا رخ میداد !!!! من نمیگم حتما اسنودن عامل دست اون ابر قدرت ها بوده تا حواس ما رو پرت کنه و ما رو از اطلاعات اشباع کنه ولی خب بهتر نیست روی ین مسائل یکم بیشتر فکر کنیم و دقیق بشیم ؟!!



با فرض این که اون قدرت های تمامیت خواه و ظالم از این دوتا روش یعنی مخفی کاری در داستان شنود و اشباع اطلاعات برای تغییر اولویت ذهن مردم دنیا از مسائل هم زمان با جنجال اسنودن ( جنگ داخلی سوریه ، بیداری اسلامی ، مردم میانمار مردم آفریقا و . . . )  استفاده کرده باشن و موفق شده باشن ذهن مردم رو مدتی منحرف و ذهن افراد جستجوگر رو درگیر و اشباع کرده باشن ولی باز هم بعد از مدتی جنجال اسنودن کمرنگ میشه و مردم و جستجوگر ها دوباره متوجه مسائل اصلی میشن ، در این حالت میگن فشار افکار عمومی روی دولت های استعمار گر و ظالم زیاد میشه و اونا برای این که وجهه ی خودشون رو جلوی مردم خراب نکن مجبور میشن تا از اون کار های ناپسند و غیر انسانی دست بردارن . یعنی روز از نو و روزی از نوع ، دوباره اون ابر قدرت باید بیاد و از اول افکار عمومی رو منحرف کنه و از اینجور چیزا . . .  در این وضعیت اون ابرقدرت ظالم میشینه میاد از روش سوم برای دست به سر کردن این مردم آگاه و اون جستجوگر فعال و عدالت خواه استفاده میکنه ، چجوری ؟! 

برای این که بفهمیم چجوری باید یکم زمان رو به عقب ببریم و برگردیم به ۳۰ تا ۴۰ سال پیش ! اون ابر قدرت خیلی زرنگه و از  سال ها پیش میدونسته که ممکنه مردم روزی به کار های من اعتراض کنن و من نتونم با مخفی کاری و اشباع اطلاعات دست به سرشون کنم ! واسه همین باید شروع کنم به تغییر دادن افکار این مردم ، باید اولویت ها رو تو ذهنشون عوض کنم ، باید یادشون بدم که فقط به خودشون فکر کنن و براشون مهم نباشه اگه بدونن یک سری آدم دارن اون ور دنیا کشته میشن ، به خودشون بگن : وقتی مردن اونا به لذت های این دنیای من ضرری نمیزنه پس واسه چی باید برم خودم رو به زحمت بندازم و به اون ابر قدرت ظالم انتقاد کنم ؟ ، اما باز هم همیشه یه افراد اعتراض گری وجود خواهند داشت که از اعتراض کردن لذت میبرن ! باید یه زمین بازی هم برای اونا درست کنم تا اونا به خیال خودشون بیان به یه چیزایی که تو ذهنشون مهم جلوه داده شده اعتراض کنن و من هم برم پُز بدم که من دولت انتقاد پذیری هستم و به مردمم اجازه اعتراض میدم !! مثلا میام ماری جوآنا و گرس رو به صورت غیر مستقیم تو جامعه پخش میکنم بعد یه قانون تصویب میکنم که کشیدن ماری جوآنا و گرس ممنوعه ، بعد از یه مدت یه گروه هایی تشکیل میدم که بیان در راه آزاد سازی استفاده ماری جوآنا و گرس تظاهرات و تجمع برگزار کنن و هی اعتراض کنن تا ارضا بشن و پیش خودشون فکر کنن ما چقدر آدم های مهمی هستیم . میشه هر چند وقت یه بار یه چیز ایجوری درست کنم ، یه مدت دفاع از همجنسرایی رو راه بندازم و یه مدت روی حفظ محیط زیست خیلی مانور بدم . . .  اینجوری همیشه مردم و جستجوگر ها رو سرگرم نگه میدارم و از اونور میرم سراغ استعمار و غارت کشور های بدبخت آفرقایی ، کشتن مسلمونای میانمار یا نسل کشی مردم فلسطین . . . هیچکس هم نیست بهم چیزی بگه و من هر روز با مکیدن خون کشور های ضعیف قوی تر میشم  



یادمون باشه هیج چیز رو ساده نگیریم ، از کنار هیچ چیر ساده رد نشیم ، بشینیم یکم بیشتر بهش فکر کنیم و در عین حال تمام حواسمون رو جمع کنیم که در این مسیر درگیر چیزای بیخود هم نشیم . . . .


پ.ن : ببخشید طولانی شد 

تمام سخن . . .

من هرچی بگم از ارزش این مطلب کم میشه ، سریع برید مطلب رو بخونید :

    « بدان! راهی پر مشقّت و بس طولانی در پیش روی داری، و در این راه بدون کوشش بایسته، و تلاش فراوان، و اندازه گیری زاد و توشه، و سبک کردن بار گناه، موفّق نخواهی بود، بیش از تحمّل خود بار مسئولیّت ‏ها را به دوش نگیر، که سنگینی آن برای تو عذاب آور است. اگر مستمندی را دیدی که توشه‏ ات را تا قیامت می ‏برد، و فردا که به آن نیاز داری به تو باز می‏ گرداند، کمک او را غنیمت بشمار، و زاد و توشه را بر دوش او بگذار، و اگر قدرت مالی داری بیشتر انفاق کن، و همراه او بفرست، زیرا ممکن است روزی در رستاخیز در جستجوی چنین فردی باشی و او را نیابی. به هنگام بی‏ نیازی، اگر کسی از تو وام خواهد، غنیمت بشمار، تا در روز سختی و تنگدستی به تو باز گرداند، بدان که در پیش روی تو، گردنه ‏های صعب العبوری وجود دارد، که حال سبکباران به مراتب بهتر از سنگین باران است، و آن که کند رود حالش بدتر از شتاب گیرنده می ‏باشد، و سرانجام حرکت، بهشت و یا دوزخ خواهد بود، پس برای خویش قبل از رسیدن به آخرت وسائلی مهیّا ساز، و جایگاه خود را پیش از آمدنت آماده کن، زیرا پس از مرگ، عذری پذیرفته نمی‏شود، و راه باز گشتی وجود ندارد »


فهمیدید این سخنان بی نظیر برای کیه ؟! یه بار دیگه بخونید !!! 

حیفه !!! واقعا حیفه که ما این جملات به این عمق معنایی رو به صورت جمع شده تو یه کتاب داشته باشیم و حتی یک بار هم دست بهش نزده باشیم !!!  بعد هی من بیام کلی زمان تلف کنم برای نوشتن یه مطلب که آخرشم پر از غلط و غیر قابل اطمینان باشه ، ای کاش قبلش یه سری به نهح البلاغه میزدم !!!  ای کاش . . . .


پ.ن : نهج البلاغه نامه ۳۱ ، ترجمه محمد دشتی ، عیدتون هم مبارک باشه  امشب حتما پدرت رو بوس کن  و بهش بگو چقدر دوستش داری